برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۶۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

فردایی را یافته‌اند خوش بینند و الا تمام کسانی که به راه دیگری عقیده ندارند و در حصار امروز محبوس مانده‌اند، چون در اطراف خود جز بیهودگی و هرج و مرج نمی‌بینند به «اصالت بیهودگی و هرج و مرج» معتقد می‌شوند. این افکار انعکاس حقیقت، نیست بلکه انعکاس وضع زمان است انعکاس یك واقعیت موقتی است. علت اصلی اینکه شما در زندگی خودتان سرخورده‌اید و بیزار شده‌اید برای این است که زندگی و عوامل آن را با رؤیای خوشی استقبال می‌کردید. کراهت منظر زندگی با رنگ و فریب رؤیایی شما جور. نبود افسوس که زندگی در واقعیت کنونی‌اش همین است و باید برای بهتر کردن آن کوشید. در حوصله ما و در قدرت ما نیست که آنرا بکلی عوض کنیم ولی وظیفه «انسان با شعور بودن» در این است که آن را، ولو کمی هم باشد، بالاخره عوض کنیم. این وظیفه انسان با شعور است.


روشنفکر مأیوس: من از این لغت انسان شما چیزی نمی‌فهمم... هیچ فکر نمی‌کنم که انسان حالت ترقی یافته حیوان باشد. من بکلی این تئوری را علی رغم تمام قوانین تحول و تکامل زیر و رو می‌کنمانسان نوع تنزل یافته حیوان است. شما نگاه کنید در دنیای حیوانات زندگی به صورت یك نظام مرتب اداره میشود. غریزه‌ها به طور یکنواخت دقیق و با انضباط حرکات این دنیا را اداره می‌کنند همه چیز حیوان زیباستحتی سکوت او در آنجا عشق، پیکار، تلاش معاش، دوستی و ستیز همه در زیر یك عده قواعد مرتب و زیبا اداره می‌شود، ولی همینکه آخرین می‌مون یاحقی گفت و کمر راست کرد و به صورت اولین نسناس در آمد. هر گونه قاعده‌ای بهم خورد آن روز روز شروع رقت انگیز‌ترین کمدی‌ها در دنیا بود. نطق و بیان که آن را موهبتی می‌خوانند به صورت بزرگترین بلیه برای تسهیل بدجنسی و حقه بازی ظهور کرد. تصنع و هرج و مرج و تقلب و مزاحمت و خل بازی و ادا‌های خنك و بی‌معنی و ادعا‌های بیجا و تفکرات جنون‌آمیز جای آن تمرین منظم و قشنگ عالم حیوان را گرفت. هر گونه ترتیب و قاعده‌ای از میان رفت برای اولین بار زیر آسمان و روی زمین موجودات وحشتناکی پیدا شدند که فلسفه دورویی را پیدا کردند. و دستگاه بغرنج و پیچیده‌ای به نام تمدن بر روی این فلسفه بنا. نمودند غرض و کینه و تعارف و مدح وثنا وادعا وتظاهر و هزار‌ها ادا و اطوار لوس دیگر محرک‌های اساسی فعالیت بشر است. در خانواده