خود ناشی از اشتباه دیگری است که در تعریف سیاست میکند، او سیاست را یک علم می. داند علمی که به دقت علوم ریاضی قادر به حل مشکلات اجتماع. است این را بارها از او شنیدهایم وخوانده. و همین است که نسخۀ فرنگ نوشته است؛ آن هم برای مستعمرات. در حالی که سیاست اگر هم علمی باشد، چیزی است در حدود کشدارترین علوم انسانی. و پایهاش نهاده بر آن وجدانیات پنهان جماعتها - از مذهب گرفته تا رفتارهای خرافی و از زبان گرفته تا آداب معاشرت - و نه هرگز قابل قیاس است با علوم دقیق همچو ریاضی و فیزیک. و چنین نیمچه علمی ناچار سخت نسبی است و سخت کشدار است و سخت حکم ناپذیر است. پس چرا ملکی دچار چنین اشتباهی در فکر شده است؟
به جستجوی علت این امر نگاهی کنیم به سابقه زندگیش. در سالهای پس از زندان فلک الافلاک و پای مقالاتی که در مجله «فردوسی» مینوشت، و به این صورت آن مجله را سر زبان انداخت؛ «دانشجوی علوم اجتماعی» امضا میکرد[۱]؛ چراکه سانسور تحمل نام اصلی او را پای هیچ مقالهای نداشت. که هنوز هم ندارد. و شما هر به چند صباح یک بار مقالهای در مطبوعهای میخوانید یا کتابی به استقلال که از «ملکی» است؛ اما بیامضا است یا امضای
- ↑ و یادمان باشد که حضرت تقیزاده هم در مجله «کاوه» چاپ برلن گاهی «محصل» امضا میکرده و وجه اشتراک ملکی و تقیزاده صرف نظر از اختلاف عقاید سیاسی و الخ... یکی دیگر این است که هر دو آذربایجانیاند و ترک پارسی گوی و و دیگر اینکه هر دو نسخه فرنگی میپیچند و به همین دو سه دلیل هر دو از سیاستمداران نا کامند.