برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد اول.pdf/۱۸۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف الف بعده الین
اسرار الانصار
 

متور ( م ... » مندرجات مجله بیشتر مطالب اخلاقی و بصورت درس درس آورده شده ، من جمله درس دوم تحت عنوان «افسانه شاهنشاه عشق وجنك عقل و جهل » است و باین اشعار شروع میشود: نخستین باده کاندر جام کردند * زچشم مست ساقی وام کردند بعالم هر کجا درد دلی بود * زچشم مست ساقی وام کردند .»

طبق اظهار آقای انصاری؛ مدیر مجله ، شماره دوم اسرار الانصار نيز بنام ( مور و بلبل ) در همان تاریخ چاپ گردیده ولی چون انتشار مطالب آن با سیاست وقت سازگار نبوده منتشر نشده است . نگارنده رساله ( مور و بلبل ) را نزد خودمو لف دیدم و مطالبی راجع بسیاست استعماری دول اروپایی درباره ملل آسیایی در آن نوشته شده بود که البته با اوضاع و احوال آنموقع کشور ایران انتشار اینگونه مطالب خیلی مشکل بوده؛ مهرجهت میتوان رساله (مور و بلبل) را شماره دوم اسرار الانصار دانست . بضميمه مجله اسرار الانصار رساله دیگری به ان سبك و با همان نوع مطالب بنام ( تدین و تمدن ) چاپ گردیده که باین جملات شروع میشود: راز نخست و درس نخست . حسن جابری مینویسد: روضه من مقدمه ندارد، کره زمین را مرتعش میبینم که امراض گوناگون مانند اتمسفر محیط بردایره اش گشته ...

این رساله نیز بصورت درس درس و مشتمل بر ١٤ درس است . من جمله از حوادثی که در این رساله پیش بینی شده وقوع جنگ بین الملل اول و دوم میباشد . مجله اسرار الانصار ضمیمه دیگری نیز بنام ( ادبیات ) دار که مشتمل بر ۱۵ صفحه به همان قطع مجله است • مجله اسرار الانصار و ضمائم آن ( رساله تمدن و تدین و ادبیات ) هر سه با خط نسخ و چاپ سنگی و قطع خشتی چاپ شده و از لحاظ مطلب برای آن ایام تازگی داشته است سبك عبارات مجله مانند سایر نوشته های آقای انصاری قدری مغلق و پیچیده و بیشتر رعایت لفظ تا معنی شده است . وجه تسمیه مجله با سرار الانصار بمناسبت نام خانوادگی مدیر مجله که از انصاریان است . نام گزاری شده .

شرح حال شیخ جابری انصاری

نگارنده در سال ۱۳۰۷ شمسی که در شهر زنجان اقامت داشبت نا مه مشتمل بر شرح حال آقای انصاری که بقلم خود ایشان نوشته دریافت نمود و اکنون این شرح حال را از نامه مذکور تلخیص و نقل مینماید :

حاج محمد حسن ولد حاج میرزا علی از نژاد جابر انصاری در ۱۸ رجب ۱۲۸۷ قمری بدنیا آمده و تاسنین هفده سالگی مقدمات علوم معقول و منقول و ادبیات را نزد پدر آموخت. در سن هفده سالگی پدر جابری وفات کرد و بنا بر نوشته او د کنیه جویان پدرش بر شغل و وظیفه ملك خانه اش حمله آورده دوچار زحمتش گردند »

–۱۸۱–