پرش به محتوا

برگه:اسیر فروغ فرخزاد.pdf/۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

میزند اگر خاطره‌ای از گذشته بسراغش نیاید برای خود آینده‌ای پراضطراب میتراشد. بهمین‌جهت احساس او یک نوع احساس «وحشی» است، گناه، هوس، مستی، حسرت، درد، تلخی، ناله، رنج، غرور، خشم؛ اینها کلماتی است که پیایی بکار رفته و در حقیقت تار و پود اصلی اشعار او را تشکیل داده است، و خوب میتوان دید که همهٔ اینها مظاهر مختلفی از نوع خاص و تند احساس است که بیشتر با جسم و حواس ما سروکار دارد نه با روح و فکر ما، شعر این خانم ازین لحاظ نزدیکی بسیاری با آثار شاعره‌های آمریکای جنوبی دارد که در آنها تقریباً همیشه این جنبۀ پرحرارت و جسمانی احساس اساس شعر بشمار میآید، و نظیر آنرا با این صورت «وحشی» در آثار شاعره‌های اروپائی بندرت میتوان یافت، زیرا در نزد شاعره‌های اروپا این احساس غالباً با بیانی آرامتر توصیف میشود که ریزه‌کاری و لطافتی بیشتر ولی هیجان و حرارتی کمتر دارد. قطعاتی مانند «رؤیا»، «شراب و خون»، ««ناشناس»، «خسته»، «گریز و درد» این نوع احساس شاعر را خوب نشان میدهد. قطعهٔ «عصیان» که شاید از «آلفونسینا استورنی» شاعرهٔ آمریکای جنوبی الهام گرفته باشد، یک تصویر زنده و عالی از روح ناراحت شاعر است که سراغ خوشبختی نمیگیرد، بلکه سراغ حرارت و هیجان می‌گیرد.

با این وجود، شاعر همه‌جا از این حرارت و هیجان احساس رضایت نمی‌کند، گاهی می‌بینید که با همۀ تلاشهای خود بدانچه میخواسته نرسیده. آن وقت دست بدامن چیزی قویتر از همهٔ اینها میزند، سراغ نیروئی را می‌گیرد که برای شکستن و خوردکردن او قدرت کامل داشته باشد. نمونهٔ عالی این طرز احساس او قطعهٔ «در برابر خدا» است که بعقیده من بهترین قطعه این مجموعه است. درین‌جا شاعر دریچهٔ دل خود را یکسره باز میکند تا فریادهایی را که در دل دارد و در پیرامون خود گوش شنوائی برای آنها نمی‌یابد بگوش خدای خویش برساند.

جای دیگر این فریاد نومیدی صورت تسلیم و رضائی دردآلوده، صورت «فرار از دست خویشتن» دارد، ولی این فرار نیز با آرامش درون همراه نیست، مثل همیشه با درد و تلخی و حرارت در آمیخته است.

***

بطور کلی، از لحاظ قدرت احساس و دوری از تصنع و صداقت در بیان عواطف و همچنین از نظر «دینامیسم» درونی، شعر خانم فرخ‌زاد واقعاً باارزش و جالب است و من یقین دارم که شاعرهٔ جوان ما خواهد توانست در آینده در این مکتب خود آثاری بهتر و عمیق تر پدید آورد. از نظر طرز بیان نمیتوان انکار کرد که شعر او بطور کلی محتاج به پرورش و تکامل است. خیلی از این اشعار هست که واقعاً خوب است،