شدند رذالت ذاتی را ظاهر ساختند دست تعدی بودائع پروردگار گشودند جان و مال ملت مظلومه را قسمت کردند – ابتدا جهت تحصیل پارک و کالسکه و مبل اطاق مثل دزدان اموال ملت را بغارت بردند و قطعهقطعه خانمان رعیت را باجانب فروختند تا اواخر سلطنت شاه مظفر عدل پرور تمام اموال ملت بغارت رفت (سک و خرس و خوک) مقوائی خریده شد – عاقبت سلطانالمستبدین با رئیس الخائنین گرفتار آه ملت مظلومه شده هر دو هدف گلوله وطن پرست غیبی گشتند – شاه نیک فطرت و صدر اعظم نیکو سجیت آثار ملت دوستی و وطن پرستی را بیادگار نهادند (تعرف الاشیاء باضدادها) این دو شاه و دو صدر اعظم آثار خیریه و شریه بسوء خاتمت و حسن عاقبت سرمشق و منشأ تاریخ برای سلاطین آتیه گذاشتند. چون سلطنت به اعلیحضرت رسید مال ملت تمام غارت شده غیر از یک جانی برای ملت باقی نمانده است – در این عهد دست بجان ملت زده شد – یکطرف اقبالالسلطنه بحکم مرکزی مشغول ریختن خون ملت شد – یک سمت عثمانی تحریک شده اطفال ملت را ذبح و اهل بیت ملت را اسیر و چقدر از ملت را تلف کرد یکجانب وزیر نظام مامور قتال و اغشاش خراسان میشود – از طرف دیگر جهان شاه خان از طهران بزنجان رفته اهل زنجان را قطعه قطعه نمود – تا ملت بخواهد خود را از گرگان داخله نجات بدهد گرفتار سگان و گرگان خارجه میشود. از هر گوشه دردمندی و از هر کناره آه مستمندی بلند است لیلا و نهاراً مشغول دعاگوئی این دورهٔ سلطنت هستند
آه دل مظلوم بسوهان ماند | گر خود نبرد برنده را تیز کند |
خوب است قدری از مستی سلطنت بهوش آمده چشم باز کرده نظری بدولت خود و باقی دولتها بنمائی – آیا تمام سلاطین عالم از وظیفه و شغل خود خارج شده مشغول قصابی گشتهاند – با تمام ملل عالم مثل ملت بخت برگشتهٔ ایران اسیر ظلم و شهوات نفسانی پادشاه خود هستند – ندانم چه باعث شده که تمام ممالک رو بآبادی و وسعت خاک و ازدیاد نفوسند جز ایران که هر سال و ماه قطعهٔ از خاکش قسمت دیگران و نفوسش طعمهٔ گرگان و آبادیش مبدل بخرابی میشود – کدام پادشاه مستبد جهة استبداد و خودسری سر و تاج روی استبداد خود نگذاشت. یا کدام پادشاه مشروطه بواسطه مشروطیت باعلی درجه شاهنشاهی و امپراطوری نرسید – آیا بغیر از وسیله مشروطیت امپراطور ژاپن بر امپراطور مستبد روس غالب شد – یا بجز فائدهٔ مشروطیت دولت انگلیس با دولت دیگر آباد و رشک دول مستبده گردید