اروپا گرفت» آریستید جواب داد «تا حال ما با پادشاهی جنگ میکردیم، که پروردۀ ناز و نعمت است، ولی اگر او را در اروپا حبس کنیم، با این همه قشون، که دارد، دیگر در زیر سایهبان قرار نخواهد گرفت، تا جنگ را با آسایش خیال تماشا کند. بعکس او بهر وسیله دست خواهد زد، بهرجا، که خطر حضور او را اقتضا کند، خواهد رفت، جای تلفات خود را پر خواهد کرد و، چون مشاهده کند، که همه چیز او در معرض خطر است، بهترین نصایح را خواهد پذیرفت.
بنابراین باید پل دیگری برای او ساخت، تا زودتر از اروپا بیرون رود». تمیستوکل در جواب گفت، اگر این رأی را مفید میدانی، بس باید به حیلهای متوسل شد، که او هرچه زودتر از یونان بیرون رود. پس از آنکه در این باب تصمیم کردند، تمیستوکل آرناس۱ خواجۀ خشیارشا را، که در میان اسرا بود، نزد خود خواند و او را مأمور کرد، نزد خشیارشا رفته از طرف او چنین گوید: «یونانیها میخواهند بطرف هلّسپونت رفته پل را خراب کنند. چون من منافع شاه را همیشه در نظر دارم، پیشنهاد میکنم، که هرچه زودتر خود را به آبهائی، که در اطاعت تو است برسانی، تا از آنجا به آسیا روی. من از طرف خودم بهانههائی میجویم، که نقشۀ یونانیها را در خراب کردن پل به تأخیر اندازم. این پیغام بیگانه را به وحشت انداخت و او با شتاب عقب نشست. وقایع بعد نشان داد، که احتیاط تمیستوکل و آریستید بجا بود، چه یونان در جنگ پلاته از خطری بزرگ جست، و حال آنکه خشیارشا قسمت کمی از لشکرش را برای مردونیه گذاشته بود.
بعد پلوتارک از افتخارات تمیستوکل و پاداشهائی، که به او در یونان دادند، صحبت میدارد، ولی، چون مربوط بجای دیگر این تألیف است، میگذریم.
قسمت هشتم وقایع بعد تا جدال پلاته
احوال یونان پس از جدال سالامین
تمیستوکل و یونانیهائی، که جزیرۀ آندروس را محاصره کرده بودند، بقول هرودوت (کتاب ۸، بند ۱۲۱) نتوانستند آن را تسخیر کنند و پس از غارت کاریست۲ به سالامین رفته
________________________________________
(1) - Arnace.
(2) - Caryste.
تاریخ ایران باستان جلد ۱