پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۸۳۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

بشمار می‌رفتند، در این سفر از ملتزمین او بودند.

پس از آن خشیارشا مردونیه را خواسته گفت از سپاهیان هرکدام را، که می‌خواهی انتخاب کن و بکوش، که کار را خوب انجام دهی. روز بدین منوال گذشت و شب بحکم خشیارشا بحریه حرکت کرد، که با سرعت به پل هلّس‌پونت برسد. وقتی که صبح شد، یونانیها دیدند سپاه برّی پارس همان‌جا، که بود، هست و تصوّر کردند، که بحریۀ ایران هم در فالرون است و جدال شروع خواهد شد. بنابراین آمادۀ جنگ شدند، ولی بعد خبر یافتند، که کشتیهای پارس رفته‌اند و برای تعقیب سفاین مزبور حرکت کردند، اما هرچند راه پیمودند به سفاین ایرانی نرسیدند. در این حال تمیستوکل پیشنهاد کرد، که سفاین یونانی از میان جزایر حرکت کرده و زود خود را به هلّس‌پونت رسانیده پل آن را خراب کند. اوری‌بیاد با این نقشه مخالفت کرده گفت، برای ما بهتر است، که خشیارشا بممالک خود برگردد، چه اگر راه عقب‌نشینی او را ببریم، او دیگر چاره نخواهد داشت، جز اینکه در اروپا بماند و در این صورت معلوم است، که او بیکار نخواهد نشست، چه بدیهی است، که اگر چنین کند، قشون او از گرسنگی خواهد مرد. پس جدا عازم جنگ خواهد شد، تا از اضمحلال خلاصی یابد و ممکن است، که بااین‌حال در تمام اروپا شهری پس از شهری و ملتی پس از ملتی طوعا یا کرها بطرف او روند، یا قبل از آن عقد اتحادی با او ببندند و یونانیها هم مجبور خواهند شد آذوقۀ قشون او را برسانند، ولی اکنون، که او می‌خواهد بممالک خود برگردد، باید گذاشت برود و آنگاه جنگ را با او برای تسخیر ممالکش شروع کنیم. رؤساء پلوپونسی با این عقیده همراه شدند. تمیستوکل، چون دید، که اکثریت آراء با اوری‌بیاد است، ولی آتنی‌ها اشتیاق غریبی دارند به اینکه به هلّس‌پونت رسیده پل آن را خراب کنند و فوق‌العاده متأسف‌اند، که بحریه ایران رفته، روی به آتنی‌ها کرده چنین گفت:

من مکرّر دیده و بیش از آن شنیده‌ام، که هرگاه مردمی را، که شکست خورده تعقیب کنند، او برای دفاع از خود پا می‌فشارد و شکست اولی را جبران می‌کند.