برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۷۹۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

شدند بمیرند، موهایشان را شانه می‌کنند. اگر تو اینها و آنهائی را، که در اسپارت مانده‌اند، مطیع کنی دیگر قومی نخواهد بود، که با تو ستیزه کند. پس تو حالا یک دولت نیرومند یونانی و شجاع‌ترین مردم یونان را در پیش داری». این حرف مورد اعتماد خشیارشا واقع نشد و دوباره پرسید، چگونه این عدۀ قلیل با من جنگ خواهند کرد؟ دمارات گفت: «اگر چنین نشد، که من گویم، با من همان رفتار کن، که با دروغگو می‌کنند». با وجود این خشیارشا حرف‌های او را باور نکرد.

جدال ترموپیل

هرودوت گوید (کتاب ۷، بند ۲۱۰-۲۳۹): «پس از آن شاه چهار روز جدال را بتاخیر انداخت، تا شاید یونانی ها عقب نشسته بروند. روز پنجم او مادیها و کیس‌سی۱ ها را فرستاد که یونانیها را زنده گرفته نزد او آرند. مادیها حمله کردند و هرچند تلفات زیاد می‌دادند، ولی جای خالی فورا پر می‌شد. به مادیها آسیب زیاد می‌رسید و با وجود این عقب نمی‌نشستند. به‌همه‌کس کس و مخصوصا بشاه نشان دادند، که سپاهی زیاد است ولی مرد کم است (این نوشتۀ هرودوت جمله‌های متناقض دارد: اگر جای خالی فورا پر می‌شد و با وجود تلفات عقب نمی‌نشستند، چگونه می‌توان گفت که مرد کم بود. حمله‌کننده آنهم در تنگی، که فقط یک ارّابه می‌تواند از آن بگذرد، در یک طرف آن کوهی بلند و در طرف دیگر دریا یا باتلاق است، البته تلفاتش زیاد می‌شود.

چنانکه بیاید، آری‌برزن هم در دربند پارس (کوه‌گیلویه) جلو قشون عظیم اسکندر را در چنین جائی گرفت و اسکندر، چون نتوانست تنگ را بشکافد، همان کار کرد، که خشیارشا در اینجا خواهد کرد. م.). بالاخره مادیها نتوانستند تنگ را بشکافند و بجای آنها پارسی‌ها، که موسوم به جاویدانها و در تحت ریاست هی‌دارنس بودند، آمدند. اینها هم نمی‌توانستند کاری بکنند، زیرا در تنگنائی جنگ می‌کردند و نمی‌توانستند از کثرت خود نتیجه بگیرند و نیزه‌های آنها کوتاه‌تر از نیزه‌های یونانی‌ها بود. لاسدمونیها شجاعانه جنگ می‌کردند و نشان می‌دادند، که با اشخاصی

________________________________________

(۱) - اینها همان مردم‌اند، که مکرّر در تاریخ عیلام و جاهای دیگر این کتاب از آنها ذکری شده.

تاریخ ایران باستان جلد ۱