برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۷۶۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

هرودوت غریب و دور از حقیقت بنظر میاید. خود مورّخ مذکور هم اطمینان بصحّت آن نداشته، که نوشته «شنیدم».

از آکانت۱تاتّسالی۲

هرودوت گوید: پس از آن خشیارشا از شهرهای متعدّد یونانی گذشته بشهر آکانت رسید و تمام مردمان عرض راه سر اطاعت پیش آورده در دنبال او روانه شدند. راهی را، که خشیارشا ساخت، بعد از او تراکیها نه برافکندند و نه در آن زراعت کردند، چه با احترام تمام تا زمان ما باین راه می‌نگرند. چون خشیارشا به آکانت درآمد اهالی آن را میزبانان خود خوانده لباس مادی به آنها اعطا کرد، چه به او گفته بودند، که اهالی این شهر سعی زیاد در حفر کانال کرده‌اند و با اشتیاق به جنگ می‌روند (مقصود هرودوت ترعۀ برزخ آتس است) در اینجا آرتاخه۳ مهندس حفر کانال از مرضی مرد. خشیارشا او را خیلی احترام می‌کرد. این شخص از تیرۀ هخامنش و از حیث قامت از تمام پارسی‌ها بلندتر بود، چه قدّ او به پنج ذراع چهار انگشت کم می‌رسید و صدای بسیار رسائی داشت. خشیارشا از فوت او خیلی مغموم شد و امر کرد جنازۀ او را با جلال دفن کنند و تمام افراد قشون به گور او خاک ریختند. اهالی آکانت بحکم غیب‌گویشان او را پهلوان دانسته برای او قربانی می‌کنند. یونانیهائی، که قشون خشیارشا را در خانه‌های خود می‌پذیرفتند، دوچار فقر شده خانه‌های خود را ترک می‌کردند، چنانکه آنتی‌پاتر۴ که از طرف شهرهائی واقع در قارّه میزبان قسمتی از قشون خشیارشا بود، به اهالی شهر تاسس صورتی از مخارج نشان داد، که جمع آن به چهار صد تالان نقره بالغ بود (چهل و هشت هزار تومان تقریبا) این نوع صورتها را میزبانان دیگر هم بشهرها می‌دادند. غذاها را قبل از وقت سفارش داده سعی داشتند، که خوب و وافر باشد. ترتیب میهمانی در این موارد چنین بود: همین‌که جارچی‌ها نزدیک شدن قشون را خبر می‌دادند، اهالی شهرها آذوقۀ شهر را در میان خود تقسیم کرده و همه مشغول تهیه آرد، گندم و جو برای ماههای زیاد شده مقداری، که برای آذوقۀ قشون لازم بود، تهیه می‌کردند. بعد بهتر و گرانبهاترین


________________________________________

(1) - Acanthe.

(2) - Thessalie.

(3) - Artachee.

(4) - Antipater.

تاریخ ایران باستان جلد ۱