حاضر شد. این ملکه بعد از فوت شوهرش، چون پسرش صغیر بود، زمام امور دولت خود را بدست گرفت و بواسطه مردانگی و شجاعت عازم یونان گردید، و حال آنکه کسی او را بدین اقدام مجبور نکرده بود. این زن دختر لیگدامیس۱ و نامش آرتمیز بود. موطن او را از طرف پدر هالیکارناس و از طرف مادر جزیرۀ کریت میدانستند و بر اهالی هالی کارناس و گس۲ و نیسیرس۳ و کالیدن۴ حکومت میکرد. این ملکه با پنج کشتی، که پس از کشتیهای صیدائی بهترین کشتیهای بحریه بود، نزد خشیارشا آمد و در میان متحدین پارس کسی به از او نصیحتهائی بشاه نداد. تمام شهرهائی، که در ادارۀ آرتمیز بود به عقیدۀ من از قوم دریانی بشمار میرفتند. اهالی هالیکارناس از محل تریزن۵ و سایرین از اپیدر۶هستند. دیگر صحبت از بحریه بس است».
راجع به آرتمیز مقتضی است گفته شود، که بطلمیوس یکی از نویسندگان عهد قدیم نوشته: آرتمیز دختر لیگدامیس، که در قشونکشی خشیارشا بیونان شرکت داشت، عاشق داردانوس۷ نامی از آبیدوس گردید و چون مورد توجۀ او نشد، چشمان او را کند. بعد خدایان عشق او را زیادتر کردند و بالاخره به نصیحت غیبگوئی لوکاس۸ خود را از بالای سنگ خارهای پرت کرده مرد. این را هم باید گفت، که نویسندۀ مزبور افسانههای زیاد در کتاب خود داخل کرده و معلوم نیست، که این خبر هم صحیح باشد۹.
این است توصیفی، که هرودوت از قشون خشیارشا کرده و با بحریه پنجاه مردم و ملت گوناگون را، که مساکنشان از ماوراء سیحون تا حبشه و از سواحل اوقیانوس هند تا یونان بود، شمرده. فرماندهان قسمتها را نامیده و اسلحۀ مردمان را توصیف کرده. چون هرودوت کتابهای خود را تقریبا سی یا چهل سال بعد از این جنگ نوشته، معلوم است، که این اطلاعات را از نوشتههای اشخاص دیگر گرفته،
________________________________________
(1) - Ligdamis.
(2) - Cos.
(3) - Nisiros.
(4) - Calydne.
(5) - Tresene.
(6) - Epidaure.
(7) - Dardanus.
(8) - Leucas.
(9) - Ptolemee ap.phot.۴۹۲.
تاریخ ایران باستان جلد ۱