از سینه این سردار آمد و مرض او مبدّل به سل شد. خدمۀ فرنوخ برحسب دستور او اسب را به جائی، که سوار خود را افکنده بود، برده پی کردند. این سانحه باعث شد، که فرنوخ جای خود را در سپاه از دست داد.
بحریّه
عدۀ کشتیهای تریرم (یعنی کشتیهائی، که سه صف پاروزن داشت) هزار و دویست فروند بود. کشتیهای مزبور را این مردمان آماده کرده بودند: «فینیقیها و سریانیهای فلسطین سیصد فروند. سپاهیان کشتیها این اسلحه را داشتند: خودی مانند خود یونانیها بر سر و جوشنی از کتان بر تن، زوبین و نیز سپرهائی، که کنار آن آهنین نبود. فینیقیها گویند، که در ابتدا مساکن آنها در کنار دریای اریتره بود (مقصود خلیجپارس است. م.) ولی بعد به سوریه مهاجرت کردند. این قسمت سوریّه با صفحاتی، که تا مصر امتداد دارد، موسوم به فلسطین است. مصریها دویست فروند کشتی داده بودند. جنگیهای مصر خودهائی داشتند، که از نی بافته بودند، سپرهای محدّب آنها کنارهای منی از آهن داشت، به نیزهای برای جنگ دریائی و تبری بزرگ مسلح بودند و اغلب آنها جوشن و شمشیرهای بلند داشتند. اهالی قبرس یکصد و پنجاه فروند آماده کرده بودند و سلاح آنها چنین بود: پادشاهان این جزیره میتری بر سر و تبعۀ آنها قبائی بر تن داشتند و کلیّة از حیث لباس شبیه یونانیها بودند. سکنۀ قبرس از مردمان مختلف ترکیب شده. بعضی از سالامین و آتن بدینجا آمدهاند (یعنی ینیانی بودند. م.) برخی از آرکادی۱، عدهای از کیتنس۲ و بالاخره گروهی از فینیقیّه و جمعی از حبشه. خود قبرسیها چنین گویند. اهالی کیلیکیّه یکصد کشتی داده بودند.
اینها خودهائی داشتند بومی، سپرهائی از چرم گاو و لباسی از پشم. هر سپاهی دو زوبین داشت و نیز شمشیری شبیه شمشیر مصری. در ابتداء کیلیکیها را هیپاخیان۳ مینامیدند، ولی از زمان سلطنت کیلیکس۴ پسر آگنر۵ این مردم
________________________________________
(۱) - آرکادی، کوهستانی بود در قسمت مرکزی پلوپونس یونان و اهالی آن به شبانی اشتغال داشتند.
(2) - Cythnos (جزیرهای از جزایر سیکلاد یونانی، که خوبی پنیرش را پلین ستوده).
(3) - Hypacheens.
(4) - Cilix.
(5) - Agenor.
تاریخ ایران باستان جلد ۱