و تنها آنهائی داده بودند، که اینک ذکر میکنم: سواره نظام پارسی اسلحهاش مانند اسلحۀ پیاده پارسی بود به استثنای عدۀ قلیلی، که کلاهخودی از مفرغ یا آهن داشتند و این خودها را با چکش ساخته بودند. ساگارتیها، که مردمی چادرنشین و از طوایف پارسی هستند و بهمان زبان حرف میزنند، لباسشان چیزی است بین لباس پارسیها و پاکتیکها. ساگارتیها هشت هزار سوار داده بودند. اینها عادت ندارند اسلحهای از مفرغ یا آهن استعمال کنند و فقط خنجری دارند و در جنگ طنابهائی استعمال میکنند، که از چرم بافتهاند و خیلی بآن امیدواراند (مقصود هرودوت کمند است. م.). ترتیب جنگ اینها چنین است: ساگارتی، چون به دشمن رسید، طناب را بطرف او میاندازد و همینکه اسب یا آدمی را گرفت، او را بطرف خود کشیده میکشد. ساگارتیها جزو پارسیها بودند. سوارهای مادی و کیسسی هم مانند پیادههای آنها مسلّح بودند. اسلحۀ سواره نظام هندی نیز مانند اسلحۀ پیاده نظام هندی بود. اینها اسبهای سواری داشتند و نیز گردونههای جنگی، که به اسب و گورخر بسته بودند. سواره نظام باختری و کسپی مانند پیادههای آنها مسلّح بودند. چنین بودند نیز اهالی لیبیا، که عرابههای جنگی داشتند. پاریکانیان و کاسپیرها نیز چنین بودند. اعراب شترهائی داشتند، که در تندروی از اسبها عقب نمیماندند. فقط این مردمان سواره نظام داده بودند. عدّۀ اسبها غیر از شترها و عرابهها به هشتاد هزار میرسید. تمام سوارها را به دستهجاتی تقسیم کرده بودند و هر ملّت در صف خود حرکت میکرد. اعراب در قسمت آخر بودند. شترها را در آخر جا داده بودند، تا اسبها وحشت نکنند. سواره نظام را هرمامیتر۱و تیثه۲، که هر دو پسر داتیس بودند، فرمان میدادند. رفیق آنها فرنوخ۳ بسبب مرض در سارد ماند، چه در موقع حرکت از سارد سانحهای برای او روی داد، توضیح آنکه در راه سگی از زیر پای اسب او گذشت و، چون اسب سگ را ندید وحشت کرده روی دو پا ایستاد و فرنوخ را به زمین افکند. پس از آن خون
________________________________________
(1) - Hermamithre.
(2) - Tithee.
(3) - Pharnuche.
تاریخ ایران باستان جلد ۱