طلا، هفت هزار دریک کم (یعنی اگر هفت هزار در یک طلا نیز میداشت چهار میلیون تمام میشد). تمام این مبلغ را تقدیم میکنم، چه برای من باز آنقدر زمین و بنده باقی میماند، که به راحتی زندگانی کنم»۱. خشیارشا را سخن پیتییوس خوش آمد و در جواب گفت: «میزبان من، از وقتی، که از پارس حرکت کردم، تا این زمان کسی را ندیدم، که مانند تو قشون مرا با طیب خاطر میهمان کرده باشد یا بمیل خود نزد من آمده پولی برای جنگ تقدیم کند. تو قشون مرا میهمان کردی و چنین مبلغ گزافی هم بمن میدهی. پاداش این رفتار تو را میخواهم چنین مقرّر دارم: اوّلا به تو سمت میهمانداری اعطا میکنم و ثانیا هفت هزار در یک طلا از خود میدهم، تا چهار میلیون در یک تو کسر نداشته باشد. هرچه داری مال خودت و سعی کن، همیشه چنین باشی، که هستی، زیرا در حال و آتیه از این رفتار خود پشیمان نخواهی شد» پس از آن خشیارشا به وعدۀ خود وفا کرده عازم شد و از رود مآندر۲ گذشته بیک دو راهی رسید، که یکی بطرف کاریه و دیگری به سارد میرفت.
شاه راه سارد را پیش گرفت و به چناری برخورد، که از جهت زیبائیش توجّه او را جلب کرد. خشیارشا گفت آن را با تزییناتی از زر بیارانید و از سپاهیان جاویدان مستحفظینی برای آن بگماشت. پس از ورود به سارد رسولانی به شهرهای یونان به استثنای آتن و لاسدمون فرستاد، تا آبوخاک بخواهند. اینها را با این مقصود فرستاد، که اتمام حجت کرده باشد. پس از آن شاه خواست به آبیدوس۳ برود. این محل در کنار هلّسپونت واقع است، توضیح آنکه این بوغاز بین شهر سستس۴ و مادیتس۵ دماغهای دارد، که در مقابل آبیدوس واقع و بطرف دریا سراشیب است. از آبیدوس تا این دماغه بحکم خشیارشا دو پل ساخته بودند، یکی را فینیقیها از طنابهائی، که از کتان سفید بافته شده بود و دیگری را مصریها از ریسمانهائی، که از کاغذ حصیری ساخته بودند. از آبیدوس تا ساحل
________________________________________
(۱) - مبلغی، که پیثییوس میخواسته تقدیم کند، به پول کنونی هشتاد میلیون فرنگ طلا یا تقریبا ۱۶ میلیون تومان بوده.
(2) - Meandre.
(3) - Abidos.
(4) - Sestos.
(5) - Madytos.
تاریخ ایران باستان جلد ۱