برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۷۲۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

شما بدعتی گذارم بلکه قصد من این است عاداتی را پیروی کنم، که از نیاگان ما بما رسیده. چنانکه من از مردان سالخورده شنیده‌ام، از زمانی که کوروش تاج را از آستیاگ (اژدهاک) ستاند و پارسیها حکومت را از مادیها انتزاع کردند، ما هیچ‌گاه بیکار ننشسته‌ایم. خدائی ما را رهبر است و ما را از یک بهره‌مندی به بهره‌مندی دیگر هدایت می‌کند. زاید می‌دانم از کارهای درخشان کوروش، کبوجیه و پدرم داریوش و ایالاتی، که آنها به دولت ما ضمیمه کرده‌اند، سخن برانم.

شما از این کارها به خوبی آگاهید. امّا من از روزی که بتخت نشسته‌ام، چون می‌خواهم خلف لایق اسلاف خود باشم، همواره در این فکرم، که چه کنم، تا حکومت و اقتداری را، که نیاگانم برای من گذاشته‌اند، لااقل بهمان شکل برای پارسیها نگهدارم. پس از فکر زیاد باین نتیجه رسیده‌ام، که ما می‌توانیم ناممان را بیش از پیش بلند کنیم، مملکتی را، که پست‌تر از مملکت ما نیست و بل حاصل‌خیزتر است، بدست آریم و ضمنا از جهت توهینی، که بما شده است، انتقام بکشیم. این است که شما را دعوت کردم، تا نیّات خود را بشما اطّلاع دهم.

پس از اینکه پلی در هلّس‌پونت ساختم، از اروپا خواهم گذشت، تا بیونان رفته انتقام توهینی را، که آتنی‌ها به پارسیها و پدرم وارد کرده‌اند، بکشم. البته شما می‌دانید، که داریوش تصمیم کرده بود بر ضدّ این اقوام اقدام کند، ولی مرگ به او فرصت نداد. بس بعهدۀ من است، که انتقام پدرم و پارسیها را بکشم و من از این کار دست برندارم، تا آنکه آتن را گرفته و آن را آتش بزنم. چنانکه می‌دانید مبادرت به دشمنی با من و پدرم، اوّل از طرف آتنی‌ها بود: اوّلا با آریستاگر، یکی از بندگان ما، به سارد حمله کرده آتش به معابد و جنگل مقدّس آن زدند و بعد از آن هم خوب می‌دانید، که، وقتی که با داتیس و ارتافرن به مملکت آنها رفتید، چه با شما کردند. این است چیزهائی، که مرا مجبور می‌کند، بر ضدّ آتنی‌ها اقدام کنم. اگر ما آتن و مردم هم‌جوار آنها را، که در اراضی پلوپس فریگیائی۱

________________________________________

(1) - Pelops Phrygien.

تاریخ ایران باستان جلد ۱