برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۶۵۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

را، که مطیع داریوش بودند، می‌شمرد و عقیده به شورش بر علیه چنین شاهی نداشت، ولی سخنان او را نشنیدند. در این حال او گفت، حالا که می‌خواهید بشورید، پس کاری کنید، که دریا در دست شما باشد. برای اجرای این امر پیشنهاد کرد، که خزائن و نفائس معبد برانخید۱ را برداشته صرف تهیۀ قوا کنند. توضیح آنکه این خزائن هدایائی بود، که کرزوس پادشاه سابق لیدیه بمعبد مزبور داده بود. این حرف هگاتیوس هم پذیرفته نشد و یاتراگراس۲ نامی را مأمور کردند، به کشتی‌هائی که از سفر جنگی به ناکس مراجعت می‌کردند و در میونت۳ لنگر انداخته بودند، حمله کرده رؤسا را دستگیر کنند. او چنین کرد و پس از آن شورش آشکار شد (۵۰۰ ق. م). آریستاگر، برای اینکه مردم می‌لت را با خود همراه کند، باین شهر حکومت ملی داد، به شهرهای دیگر ینیانی رسول فرستاده اهالی را بر ضدّ جبابره برانگیخت و اشخاصی را، که از جبابره بوده در قشون‌کشی بر علیه ناکس شرکت داشتند به اهالی محلهای این جبابره تسلیم کرد. اهالی محل‌های مذکور غالبا از جبابرۀ سابق خود دست بازداشتند، ولی اهالی شهر می‌تی‌لن، ک‌اس جبّار خود را از شهر بیرون برده سنگسار کردند.

بعد، هرودوت گوید (کتاب ۵، بند ۴۹) که آریستاگر به لاسدمون رفت، تا همراهی دولت اسپارت را تقاضا کند، چه حس می‌کرد، که متحدی لازم دارد.

در این زمان یکی از دو پادشاه اسپارت کل‌امن‌نامی۴ بود. آریستاگر نزد او رفته نقشۀ عالم را به او نشان داد. این نقشه عبارت بود از یک لوحۀ مسین، که روی آن ممالک، دریاها و رودهای معلوم آن زمان را ترسیم کرده بودند. بعد آریستاگر به پادشاه اسپارت چنین گفت: «از شتاب من تعجب مکن، اهمیت کار این عجله را تقاضا می‌کند. ینیانها در اسارت‌اند. این مسئله برای ما ننگ است و برای شما تحمل آن دشوارتر از سایر یونانیها، چه شما در یونان برتری دارید.

شما را به خداها قسم می‌دهم، که برادران خودتان را آزاد کنید. این کار آسان است،


________________________________________

(1) - Branchides.

(2) - Yatragoras.

(3) - Myunte.

(4) - Cleomene.

تاریخ ایران باستان جلد ۱