برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۶۴۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

پا فشردند، ولی بالاخره مغلوب شدند. اتانس لیکارت۱ نامی را حاکم اینجا قرار داد و با مردم لم‌نس رفتاری سخت داشت، زیرا بعض اهالی، در موقع قشون‌کشی داریوش به مملکت سکاها، شرکت نکرده و برخی در مراجعت قشون مزبور بآن زحمت رسانیده بودند.

۳ - تسخیر جزیرۀ سامس

لازم است قبل از ختم این مبحث کلمه‌ای چند در باب جزیرۀ سامس، که در زمان داریوش جزو ممالک ایران گردید، گفته شود، اگرچه در قبال سایر کارهای داریوش الحاق آن به ایران چندان مهم نیست و بهمین جهة، با وجود آنکه تاریخ الحاق آن مقدّم بر تابع کردن تراکیه و مقدونیه است، تا اینجا بتأخیر افتاده.

عدّه‌ای از جزائر، که در نزدیکی سواحل آسیای صغیر واقع و اهالی آنها یونانی بودند، مانند خیوس۲ در زمان کوروش جزو ممالک ایران گردیدند، ولی سامس، که در نزدیکی دماغۀ میکال۳ در یونیۀ آن زمان واقع بود، چنانکه هرودوت گوید، در اوائل سلطنت داریوش تابع ایران شد. این است آنچه در این باب مورّخ مذکور نوشته (کتاب ۳، بند ۱۳۹-۱۴۹). وقتی که کبوجیه در مصر و داریوش بعادت نجبای ایران در جزو لشکر ایران بود، روزی او به جوانی برخورد، که بالاپوش سرخ رنگ قشنگی بدوش داشت. داریوش را این لباس بسیار خوش آمد و خواست، بهر قیمتی که باشد، آن را بخرد. جوان گفت نمی‌فروشد، ولی حاضر است آن را به داریوش هدیه کند. داریوش هدیه را با امتنان پذیرفت و از داشتن آن خوشحال شد. این جوان سیلوسون۴ نام داشت و برادر پولی‌کرات۵ جبار سامس بود.

وقتی که داریوش شاه شد، سیلوسون به شوش رفته خواست، داریوش او را بپذیرد و به خدمۀ شاه گفت، که او ولی‌نعمت داریوش است. داریوش این حرف را شنید و با حیرت گفت، تا حال نه یک یونانی بمن خدمتی کرده و نه یونانیها کاری برای پارسیها انجام داده‌اند، با وجود این او را راه دهید بیاید. جوان وارد شد و داریوش


________________________________________

(1) - Lycarete.

(2) - Chios.

(3) - Mycale.

(4) - Syloson.

(5) - Polycrates.

تاریخ ایران باستان جلد ۱