و عناوین فراعنه را به او دادهاند و بعلاوه او خواسته موافق مراسم مصریها رفتار کرده قلوب آنان را جذب کند. نسخهای، که بخطوط میخی است، بطرز دیگر انشاء شده و مضمون آن چنین است:
بند اوّل
«داریوش شاه میگوید: خدای بزرگی است اهورمزد، که آن آسمان را آفریده، که این زمین را آفریده، که بشر را آفریده، که خوشی را به بشر داده، که داریوش را شاه کرده، داریوش را به سلطنت مملکتی رسانیده، که بزرگ است و اسبها و مردان خوب دارد».
بند دوّم
«داریوش شاه میگوید: منم داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه ممالکی، که از تمام نژادها مسکون است، شاه این زمین بزرگ تا آن دورها، پسر ویشتاسپ، هخامنشی».
بند سوّم
«داریوش شاه میگوید: من پارسیام، از پارس مصر را تسخیر کردم، امر کردم این کانال را بکنند، از پیرو (یعنی نیل)، که در مصر جاری است تا دریائی، که از پارس بدان روند. این کانال کنده شد، چنانکه امر کردم و کشتیها روانه شدند، چنانکه ارادۀ من بود»۱.
راجع باین کانال باید گفت، که در زمان نخائو فرعون مصر ۶۰۹ ق. م آن را کنده بودند، ولی پس از آن کانال مزبور پر شده و از میان رفته بود.
در این زمان بحکم داریوش آن را پاک و از نو دایر کردند. پس از آن، چون این کانال دریای مغرب را با دریای سرخ و دریای عمان اتصال میداد، راه تجارتی مستقیم بین ممالک غربی و هند گردید و از این ببعد از اهمیت تجارتی بابل تا اندازهای کاست.
در خاتمۀ این مبحث لازم است گفته شود، که از اصلاحات داریوش در مصر ساخلوی نیرومند بود، که در مصر گذاشت. این ساخلو، چنانکه در زمان فسمتیخ معمول بود، به چهار اردو تقسیم میشد و در چهار جا اقامت داشت: اوّلی در منفیس پایتخت مصر، که مقرّ والی بود. دوّمی در دافنه۲ پلوزیوم، یعنی در طرف
________________________________________
(۱) - تولمن Tolman ، فرهنگ و متنهای پارسی قدیم، صفحۀ ۵۱، ۱۹۰۸.
(2) - Daphne.
تاریخ ایران باستان جلد ۱