تر است، ولی باید خبری را هم، که کمتر مورد اعتماد است، نوشت، چه این خبر هم ذکر میشود. در عربستان رود بزرگی است، که به دریای اریتره۱ میریزد. گویند، پادشاه عرب امر کرد از پوست گاو و پوستهای دیگر لولههائی بسازند، بواسطه این لولهها آب را از رود مزبور تا کویر آورد و در آنجا بحکم او آبانبارهای وسیعی ساخته آب را ذخیره کردند. از رود تا کویر مسافت پانزده روز راه است و آب را پادشاه عرب بسه نقطه آورد». این است آنچه هرودوت راجع به تدارکات کبوجیه نوشته و معلوم است، که رسانیدن آب با لولهها، دروغ است، زیرا پانزده روز راه لااقل شصت فرسنگ میشده و با لولههائی از پوست گاو ممکن نبود آب را باین مسافت نقل کنند.
آمازیس، که از بزرگ شدن پارس بیمناک بود، در موقعش هیچگونه کمکی به لیدیّه و بابل نکرد و حالا، که خبر قشونکشی کبوجیه را شنید، متوحش شده در تهیۀ جنگ گردید. در ابتداء چون تصوّر میکرد، که کبوجیه با داشتن بحریۀ قوی (بحریه فینیقیها و یونانیهای آسیای صغیر) از طرف دریا حمله خواهد کرد، با جزایر یونانی، که تابع ایران نبودند، و با قبرس داخل مذاکره شد، که آنها سفاین خود را به کمک سفاین مصر بفرستند و علاوه بر قشون مصری سپاهیان اجیر تدارک کرد. کبوجیه پس از تکمیل تدارکات خود با لشکری، که بواسطه زحمات کوروش بزرگ آراسته و کار آزموده بود، عازم مصر شد.
لشکر او از غزه، که در ساحل دریای مغرب واقع است، داخل کویر شده در مدّت سه روز آن را به کمک اعراب پیمود. از خوشبختی کبوجیه، در این احوال آمازیس، که شخصی فعال و مدیری زبردست بود، فوت کرد و پسامتیک ۲(فسمتیخ) سوّم جانشین او شد. این پادشاه آدمی نبود، که بتواند مصر را در این موقع مشکل و باریک از چنگ دشمنی نیرومند، مانند کبوجیه، برهاند.
________________________________________
(۱) - هرودوت در نوشتههای خود دریای احمر، دریای عمّان و خلیجپارس را اریتره مینامد و در اینجا مقصود او دریای احمر است.
(2) - Psammetik.
تاریخ ایران باستان جلد ۱