برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۴۸۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

اوّل به مردم دها۱، بعد به دربیک و بالاخره در خوارزم، یا خیوۀ کنونی، به ماساژت می‌رسید. جنگ در اینجاها سخت بوده، زیرا ایرانیها می‌بایست در دشتهای بی‌آب و علف بجنگند و این مردمان جنگی و سلحشور بودند. نتیجۀ جنگ‌ها درست معلوم نیست: بقول هرودوت ایرانی‌ها شکست خوردند، بقول کتزیاس کمکی از سکاها به آنها رسید (زیرا آمرگس را او سکائی می‌داند) و فتح کردند، بقول سترابون هم فاتح شدند. به هرحال، با وجود اینکه مورّخین یونانی از کیفیات این جنگ‌های متمادی چیزی ننوشته و فقط مرحلۀ آخری آن را باختصار ذکر کرده‌اند، باز چنین استنباط می‌شود، که بعد از تسخیر بابل کوروش در طرف شمال و شرق ایران مشغول جنگهای سخت و خونین بوده و بعض اقوام سکائی را مطیع کرده، زیرا داریوش در کتیبۀ نقش رستم دو قوم سکائی را، یعنی (سک‌هومه‌ورک) و (سک‌تیگرخودا)، از مردمان تابع ایران بشمار آورده (کتیبۀ مذکوره، ۱، بند ۳) و آمرگس کتزیاس باید رئیس سکاهای هومه‌ورک باشد، زیرا بعض مورّخین دیگر عهد قدیم و سترابون این سکاها را آمرگس نامیده‌اند۲ و این اسم یونانی شده هومه ورک است. امّا اینکه کوروش در جنگی با مردمان سکائی زخم برداشته یا کشته شده است و یا اینکه در پارس به مرگ طبیعی درگذشته، بتحقیق نمی‌توان چیزی گفت، زیرا خود هرودوت هم می‌گوید، که روایات در این باب مختلف است و او چیزی را، که به حقیقت نزدیک‌تر می‌دانسته، نوشته است، ولی در این هم تردیدی نیست، که کزنفون روایتی را اتخاذ کرده، که با ستایش او نسبت به کوروش موافقت داشته.

فوت کوروش را موافق مدارکی، که در دست است در ۵۲۹ ق. م میدانند و بنابراین، مدّت سلطنت او از زمان تسخیر همدان تا این زمان ۲۲ سال بود، زیرا نبونید، پادشاه بابل، نوشته، که کوروش در سال ششم سلطنت او همدان را


________________________________________

(1) - Daha.

(2) - ( Amyrges ، بالاتر گفته شده است، که در زبان یونانی y را مانند u ممدود تلفّظ می‌کردند).

تاریخ ایران باستان جلد ۱