جبلّی در تمام مردم مشاهده میشد، پس بر هرکس است، که خودش دوستان باوفا برای خود تدارک کند و تحصیل این نوع دوستان با زور میسر نشود، زیرا وفا ثمر نیکی است. اگر تو بخواهی، که یارانی برای سلطنت داشته باشی، اوّل، اشخاصی را انتخاب کن، که از خانوادۀ خودت هستند: همشهریهای ما به ما از خارجیها نزدیکترند، کسانی، که با ما هم سفرهاند، از اشخاصی، که در خانۀ دیگر سکنی دارند، بما نزدیکترند.
با این حال آیا ممکن است، اشخاصی، که با ما از یک خونند، یک مادر آنها را شیر داده، در یک خانه پرورش یافتهاند، همان پدر و مادر آنها را عزیز داشتهاند و آنها همان اشخاص را پدر و مادر میخوانند، با رشتههای محکم با یکدیگر مربوط نباشند؟ این رشتههای محبت را، که آنقدر گواراست و خدایان بوسیلۀ آن مهر و محبت برادری را محکم کردهاند، مگسلید، تا بواسطه این رشتهها در یک زندگانی مشترک بتوانید، تمام شرایط دیگر مودّت را بجا آرید: وسیلۀ تأمین یگانگی دائمی در همین است. هرکه مراقب منافع برادر بود، برای خود کار کرد، زیرا برای کی جز برادر عظمت برادری باعث نام است؟ کی برادری را، که دارای اقتدار بزرگی است، بیش از برادر احترام خواهد کرد. بس تو، ای کبوجیه، باید زودتر از هرکس و صمیمانهتر از همه به او کمک کنی، زیرا کسی نمیتواند در اقبال و ادبار او بیش از خودت علاقهمند باشد. در این باب هم فکر کن: پس از نیکیهای تو، کی بیش از او نسبت به تو حقشناس خواهد بود؟ و، اگر تو او را کمک کنی، کی نسبت به تو از او متحدتر خواهد بود؟ آیا شرمآورتر از این چیزی هست، که ما برادر را دوست نداریم؟ ای کبوجیه، وقتی که تو شاه باشی، برادرت یگانه کسی خواهد بود، که جای دوّم را اشغال خواهد کرد، بیاینکه در کسی حسّ حسد تحریک کند. ای فرزندان، من شما را به خدا و وطن قسم میدهم، که، اگر میخواهید مرا از خود خوشنود کنید، باهم خوب باشید، زیرا تصوّر نمیکنم، که شما گمان کنید، چون من زندگانی بشر را به پایان رسانیدم، هیچ خواهم شد. تا حال شما روح مرا نمیدیدید، ولی از اعمال آن میدانستید، که او در من وجود دارد. آیا ملتفت نشدهاید، که ارواح
تاریخ ایران باستان جلد ۱