در این جنگ از طرفین ده هزار نفر کشته شدند. روز دیگر آمورگس۱، پادشاه سکائی، با ۲۰ هزار مرد جنگی وارد شده به کمک پارسیها شتافت. حملات سخت او دربیکها را از جا کنده هزیمت داد. آمرّایوس پادشاه دربیکها با دو پسرش کشته شدند. تلفات دربیکها سی هزار نفر بود. پس از آن تمام مردم دربیک مطیع گشتند.
کوروش وصایای خود را کرده تخت سلطنت را به پسر ارشد خود کامبیز (کبوجیه) و حکومت باختر، خوارزم، پارت و کرمان را به پسر کوچکتر، که نامش تانیوک - سارسس۲ بود، داد و ولایات پسر کوچکتر را از تأدیه مالیات و عوارض معاف کرد. بعد حکومت گرگان را به برادر خود مگابرن۳ و حکومت مردم در بیک را، که تازه مطیع کرده بود، به اسپیتاسس۴ پسر اسپیتاماس۵ اعطا کرد.
کوروش به پسران خود سپرد، که مطیع مادرشان باشند، (هرودوت گوید که کاساندان، مادرشان، قبل از فوت کوروش در گذشته بود. م.) و با آمرگس، که خدمتها به او کرده، دوستی محکم داشته باشند. بعد خواست، که در پیش او برادرها و خویشان دست برادری و اتحاد به یکدیگر بدهند، دعا کرد دربارۀ آنهائی که در دوستی ثابتاند و نفرین فرستاد به آنهائی که از قول خود تخلف میکنند. پس از آن کوروش بفاصلۀ سه روز درگذشت.
روایت برس
مورّخ کلدانی موافق نقل قولی، که از او میکنند، نوشته بود، که کوروش با قوم دها یا داه جنگ کرد و در میان کارزار کشته شد. دها قومی بود سکائی که در مجاورت گرگان سکنی داشت.
این است مضامین نوشتههای دو مورّخ یونانی و نقل قولی، که از مورّخ کلدانی کردهاند. تمامی این روایات منافات کلی با روایت کزنفون دارد و مقتضی است، که ببینیم، او راجع به کارهای کوروش پس از فتح بابل و فوت او چه میگوید.
________________________________________
(1) - [۱]
(2) - [۲]
(3) - [۳]
(4) - [۴]
(5) - [۵]