هیچکدام از دریاها اتصال نمییابد، چه دریائی، که یونانیها در آن کشتیرانی میکنند (یعنی بحر الجزائر. م.) و دریائی، که ماوراء ستونهای هرکول است (یعنی اوقیانوس اطلس، زیرا جبل طارق را یونانیهای قدیم «ستونهای هرقل» مینامیدند. م.) و نیز دریای اریتره۱ فیالواقع یک دریا هستند، امّا دریای کسپین دریای دیگری است.
طول آن را کشتیهای پاروئی در مدّت پانزده روز میپیمایند و عریضترین جای آن را همان کشتیها در هشت روز. از طرف غرب، این دریا تا کوههای قفقاز، که بزرگتر و بلندترین کوهها است، امتداد مییابد. در کوههای قفقاز مردمان زیاد سکنی دارند و قوت آنها از درختهای جنگلی است. گویند بعض درختان برگهای عجیب دارد. این برگها را سائیده و با آب مخلوط کرده با آن بر لباسهای خود نقوشی میکشند. این نقشها زایل نمیشود، مگر آنکه خود پشم، که لباس را از آن بافتهاند، مندرس شده از میان برود. مردان این مردمان با زنانشان مانند حیوانات آشکارا نزدیکی میکنند. از طرف مشرق دریای کسپین جلگههائی بیحدّ واقع است و قسمت بزرگ این جلگهها مساکن مردمی است، که کوروش قصد آنها را کرد و به ماساژت معروفند (از این عبارت هرودوت هم معلوم است که مقصود او از آراکس سیحون است. م.). جهات قشونکشی کوروش متعدّد بود.
اولا او از حیث نژاد خود را وجودی برتر از بشر میدانست و دیگر، قصد هر ملتی را، که کرده بود، کسی نتوانسته بود، از عهدۀ او برآید. ملکۀ ماساژتها در آن زمان بیوۀ پادشاه سابق آنها بود. این ملکه را (تمیریس)۲ مینامیدند.
کوروش خواست او را ازدواج کند، ولی ملکه فهمید، که کوروش طالب خود او نیست، بلکه خواهان مملکت او است و جواب رد داد. پس از آن کوروش با قشون خود تا رود آراکس براند. بعد پلی روی رود مزبور ساخت و بر کشتیها برجهائی گذارد، که پر از مردان جنگی بود. وقتی که کوروش مشغول این کارها بود
________________________________________
(1) - Erithree (هرودوت دریای احمر، عمّان و خلیجپارس را چنین مینامد و خود این کلمه بمعنی سرخ است).
(2) - Tomyris.
تاریخ ایران باستان جلد ۱