و مرارتها برای چه بود، اگر حالا هم ما باید تحمل گرسنگی و تشنگی و خستگیها را کرده در فکر و غصه فرورویم، ولی باید دانست، که هر قدر بدست آوردن مالی مشکلتر است، نگاهداشتن آن برای ما عزیزتر میباشد. چنانکه اطعمۀ خوب بیادویۀ لذیذ نیست، خوشیهای زندگانی هم بیزحمت قدر و قیمت ندارد.
من عقیده دارم، که ما باید کوشش خود را دو برابر کنیم، تا مردمی نیک باشیم و از شریفتر و آرامترین لذایذ زندگانی برخوردار بوده آتیۀ خود را از بدبختیهای بزرگ برهانیم و دیگر فکر کنید، که چرا ما باید بدتر از آنچه بودهایم بشویم؟ آیا از این جهت، که آقا شدهایم؟ یا سزاوار است، که غالب بدتر از مغلوب باشد، و یا از این سبب، که سعادتمندتر از سابق هستیم؟ آیا میتوان گفت، که خوشبختی باید انسان را بدخواه کند؟ ماها دارای بندگانیم، اگر آنها بد شوند آیا شایسته است، که دیگران را تنبیه کنیم؟. فراموش مکنید، که میخواهیم سپاهی را به حفاظت خود و اموالمان بگماریم. آیا باعث شرمساری ما نخواهد بود، که دیگران ما را حفاظت کنند و خودمان مراقب احوال خود نباشیم؟ این را بدانید، که بهترین پاسبان انسان خودش است: نیکوئی ما مستحفظ حقیقی ما است و کسی، که پرهیزکاری با او همقدم نباشد، در هیچ کار بهرهمند نیست. عقیدۀ خود را خلاصه میکنم: باید پرهیزکار بود، باید به تقوا عمل کرد. چیزی، که میگویم، تازگی ندارد. چنانکه همتیمها در پارس در اطراف بناهای دولتی زندگانی میکنند، اینجا هم همان زندگانی را باید دارا باشیم، شما نگهبان من خواهید بود، تا بدانید، که من وظایف خود را انجام میدهم یا نه، من هم بیدار اعمال شما هستم و، اگر یافتم، که کسی کارهای خوب کرده، بآن کس پاداش میدهم. من خواهانم، که اولاد ما هم دارای این نوع تربیت باشند. وقتی که ما خواستیم سرمشقهای خوب باولاد خود بدهیم، خودمان هم بهتر خواهیم شد و اولاد ما، بر فرض اینکه بخواهند بدخواه باشند، چون چیزهای بد نمیبینند و نمیشنوند، بالطبع نیکوکار خواهند بود».
کریسانتاس پس از نطق کوروش برخاست و گفت (کتاب ۸، فصل ۱):
تاریخ ایران باستان جلد ۱