و مهمتر از نگاهداشتن آنها این نکته بود، که مردان مزبور اخلاق سابق خود و پرهیزکاری را از دست ندهند و فاسد نشوند. چون کوروش نمیخواست نظر خود را آمرانه به زیردستان خود تحمیل کند، چنین صلاح دید، که با آنها صحبت دارد، تا از راه عقیده و بلکه ایمان مقصود او را درک کنند. با این نیت همتیمها را جمع کرده به آنها گفت: «دوستان و متحدین، باید خدایان را همواره شکر کنیم، زیرا چیزهائی، که به ما اعطا کردهاند، فوق شایستگی ما و آن چیزی است، که میپنداشتیم. ممالکی وسیع در تصرّف ما است و در خانههائی پر از اثاثیه و اشیاء گرانبها مسکن داریم.
تمامی این اموال از آن شما است، زیرا این قاعدهایست، که از اوّل بوده: چون شهری را گرفتند، آنچه از حشم و مال در آن شهر است از آن فاتح است. پس نباید اموال را خراب کرد و اگر سهمی هم بمغلوبین بدهید، این بخشایش گواه انسانیت شما خواهد بود. اما چیزی، که از امروز بر عهدۀ ما است و باید بکنیم، این است:
اگر ما تنبلی و زندگانی ملایم این مردم را پیش گیریم، و خیال کنیم، که کار کردن چیزی است پست و باید اوقات را به بطالت گذراند، من از همین آن پیشگوئی میکنم، که تمامی این نعمتها را از دست خواهیم داد. چنانکه هنر انسان، وقتی که بکار نیفتاد، سست میشود، جسم او هم بر اثر بیکاری در انحطاط میافتد. پس باید همواره نظری به خود داشت و راضی نشد، که عطالت، بیکاری و سستی بر ما مستولی گردد کافی نیست، که پرهیزکار باشیم، باید همهروزه بپرهیزکاری عمل کنیم، تا در انحطاط نیفتیم. باید بر مردمانی، که غلبه کردهایم، از حیث تقوا هم برتری داشته باشیم.
از حیث احساس گرما و سرما، گرسنگی و تشنگی، خستگی و خواب ما مزیتی بر غلامان نداریم، ولی از حیث اخلاق ما باید از آنها برتر باشیم. فتح با جسارت میسر میشود، ولی حفظ نتیجۀ فتح مقدور نیست، مگر با حزم و اعتدال و مراقبت دائم. فنون و اعمال جنگ را نباید آموخت به مردمی، که ما میخواهیم آنها را زارعین خود قرار دهیم. بهمان جهت، که ما اسلحه را از مردمان مغلوب گرفتیم، باید ما هیچگاه اسلحه را از خود دور نکنیم. شاید کسی بگوید: این همه زحمات
تاریخ ایران باستان جلد ۱