برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۴۲۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

ترسوها فرار نکنند، بهترین وضع بود. پس از آنکه سپاهیان جمع شدند، عقب‌نشینی آنها به قهقری (پس‌پسکی) شروع شد، تا از تیررس دشمن خارج گشتند. چون از این وضع بیرون رفتند، نیم دوری از طرف چپ زده صورت خود را متناوبا بطرف شهر برمی‌گردانیدند، و هر قدر از شهر دورتر می‌رفتند، این کار کمتر می‌کردند. بعد، که خود را خارج از مخاطره دیدند، حرکت را امتداد دادند، تا به چادرها رسیدند.

پس از آن کوروش سرداران را جمع کرده به آنها چنین گفت: «متحدین، ما دور شهر گردیدیم و من در سهم خود از ارتفاع دیوارها و سختی استحکامات فهمیدم، که گرفتن شهر با حمله محال است، ولی هر قدر عدۀ سربازان دشمن بیشتر باشد، در صورتی که نخواهند بیرون آیند، زودتر ما می‌توانیم شهر را دوچار گرسنگی کنیم. پس اگر کسی پیشنهاد بهتری ندارد، من تکلیف می‌کنم، که شهر را محاصره کنیم». کری‌سان‌تاس گفت: رودی که از وسط شهر می‌گذرد، از دو استاد (۳۷۰ ذرع تقریبا) عریض‌تر است. گبریاس -: عمق آن بقدری است، که اگر دو نفر روی یکدیگر بایستند، آب از سر آنها می‌گذرد. بنابراین رود مزبور برای بابل سنگری است به از دیوارها. کوروش جواب داد: «کری‌سان‌تاس، چیزی را که فوق قوّۀ ما است، باید کنار گذاشت و، پس از گرفتن اندازه، خندقی بسیار عریض و عمیق بکنیم، برای این کار هر دسته را باید متناوبا بکار انداخت. بدین ترتیب عدّه‌ای کمتر برای پاسبانی و قراولی لازم خواهد شد». پس از آن دور دیوارها خطوطی برای کندن خندقها کشیدند و در جائی، که این خطوط برود می‌رسید، فضائی برای ساختن برجها گذاشتند، بعد سربازان به کندن خندقی بزرگ مشغول شدند.

در این احوال کوروش بساختن قلاعی در کنار رود پرداخت و قلاع را بر ستونهائی، که از درخت خرما بود و یک پلطر (تقریبا سی ذرع) ارتفاع داشت، بنا کرد.

درختان خرما، که بلندتر هم باشد، در این مملکت یافت می‌شود. بوسیلۀ ساختن این استحکامات کوروش توانست به بابلی‌ها بفهماند، که مصمم شده بابل را در محاصره نگاه دارد و از ریختن خاک در خندق‌ها، در موقعی که آب فرات را در آنها

تاریخ ایران باستان جلد ۱