برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۴۲۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

کرده بودند. این شخص، نسبش با عقاب سلسله داود می‌رسید، او لقب پادشاهی نداشت و، چنانکه در توریة گفته شده، تابع والی ایران در ماوراءالنهر بود. باید مقصود از نهر، رود اردن باشد، که ببحر المیت می‌ریزد و بنابراین والی ماوراءالنهر یعنی والی ایران در سوریّه.

نوشته‌های کزنفون

محاصرۀ بابل

(کتاب ۷، فصل ۵) کوروش چون ببابل رسید، قشون خود را در اطراف آن گذاشته خودش باتفاق دوستان و رؤساء عمده به معاینۀ استحکامات شهر پرداخت. پس از آن، در حینی که می‌خواست سپاه خود را عقب بکشد، یک نفر فراری از شهر خود را به او رسانیده گفت، اهالی می‌خواهند در موقع عقب‌نشینی حمله به سپاه تو کنند، زیرا پیاده نظام تو بنظر بابلی‌ها ضعیف آمده. از عقیدۀ بابلی‌ها نمی‌شد اظهار حیرت کرد، زیرا چون پیاده نظام را کوروش در اطراف شهر جا داده بود و شهر خیلی وسعت داشت، عمق سپاه (یعنی عدۀ صفوف) کم بود. بر اثر این خبر، کوروش با همراهانش در وسط قشون جا گرفته امر کرد، سپاهیان سنگین اسلحه از طرف راست و چپ پس رفته در عقب قسمتی صف بندند، که بی‌حرکت خواهد ماند و این کار را چنان کنند، که هر دو قسمت در مرکز، یعنی در آنجا، که او قرار گرفته جمع شوند. از مزایای این حرکت قوّت قلبی بود، که برای همه در آن واحد حاصل می‌شد: اولا برای کسانی، که در جائی ایستاده حرکت نمی‌کردند، از این جهت، که صفوف آنها مضاعف می‌شد، ثانیا برای آنهائی که عقب می‌نشستند، از این حیث، که در مقابل دشمن واقع می‌شدند. چون قشونی، که مأمور بود از چپ و راست حرکت کند، بهم پیوست، حرارتی جدید در آن پیدا شد، زیرا صفهای اوّل تکیه بصفوف آخر داد و صفوف آخر صف‌های اوّل را پوشید.

بدین نهج صفوف اوّل و آخر از بهترین سربازان ترکیب یافتند و سربازانی، که به خوبی آنها نبودند، در وسط ماندند. این ترتیب خواه برای جنگ و خواه برای اینکه

تاریخ ایران باستان جلد ۱