برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۴۱۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

نهادند و درباره‌اش ندا کردند، که در مملکت حاکم سوّم می‌باشد. در همان شب بلتشصّر، پادشاه کلدانیان کشته شد (یعنی کوروش شهر را گرفت و پادشاه بقتل رسید) مضامین توریة با اسناد بابلی مخالفت ندارد، زیرا، با صرف‌نظر از حکایت دانیال، بلتشصّر، پسر نبونید، زمام امور بابل را بدست داشت و در واقع امر پادشاه بود.

از اسناد بابلی، با وجود اینکه گنگ است، چنین برمی‌آید، که بواسطه ضعف و سستی نبونید، پسر او را حکمران واقعی کرده بودند و، چنانکه بالاتر گفته شد، او در جنگی با سردار کوروش کشته شد.

بمناسبت ذکری، که از مضامین توریة راجع بتسخیر بابل شد، بعض جاهای دیگر آن را نیز ذکر کرده بعد به روایت کزنفون می‌پردازیم، زیرا اینجاها هم ارتباطی با تسخیر بابل دارد.

توجّه کوروش به ملّت یهود

اگرچه کوروش، چنانکه از اسناد بابلی و بیانیه او برمی‌آید، نسبت بتمام ملل رئوف بود، ولی از توریة دیده می‌شود، که او توّجه خاصی نسبت به یهودیها داشته. این نکته دقّت محققین را به خود جلب کرده، و هرکدام جهتی برای آن پنداشته‌اند: بعضی گفته‌اند، که چون این قوم در موقع تسخیر بابل خدماتی کردند، کوروش خواست قدردانی خود را نشان دهد. برخی عقیده دارند که، چون ملت یهود بحدود مصر نزدیک بود، کوروش از نظر سیاسی خواست ملت سپاسگزاری در قرب آن حدود داشته باشد. عدّه‌ای دارای این عقیده‌اند، که ملاطفت کوروش را از نزدیک بودن مذهب بنی اسرائیل بمذهب ایرانیهای قدیم باید دانست، چه مذهب هر دو در عالم قدیم بر سایر ادیان برتری داشت و یکی بدیگری از حیث پرستش خدای یگانه، که مجرّد و لامکان است، جاویدان بودن روح و اعتقاد برستاخیز بی‌شباهت نبود. ممکن است، که تمامی این نکات منظور کوروش بوده باشد، ولی از آنچه در بیانیۀ بابلی او دیده می‌شود، کوروش دربارۀ بنی اسرائیل همان کرده، که نسبت به اسرای ملل دیگر نیز مجری داشته، یعنی معتقدات مذهبی آنان را محترم شمرده، آنچه را، که از آنها ببابل

تاریخ ایران باستان جلد ۱