برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۹۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

ببابل و بنادر آن، یا از بابل باکناف عالم می‌بردند، در مدارس آن نجوم، طب، طبیعیات، فلسفه، ماوراءالطبیعه و غیره موضوع دروس و مباحثات بود. علماء یونانی، مانند طالس و فیثاغورس، از بابلیها چیزهای زیاد آموختند، یهودی‌ها برای تشیید مبانی قومیت و برای تائید گفته‌های آموزگاران خود، استفاده‌های زیاد از علوم بابل کردند. بنابراین جای تعجب نیست، وقتی که می‌بینیم، پیروان مذاهب مختلف و عقاید فلسفی گوناگون در بابل جمع شده، در کوچه و بازار و میدانهای این شهر هریک برای گروهی نطق، هرکدام عقیدۀ خود را تبلیغ یا برای جمعی موعظه می‌کنند. امّا در میان این جدّ و جهد، این عظمت و قدرت، این علوم و صنایع یک چیز حکمفرما است. این یک چیز ورشکستگی عقیدتی و اخلاقی است: خرافات بابلی ماوراءالطبیعه آنها را لکه‌دار کرده و بل ماهیت آن را تغییر داده، ساحری و جادوگری بر عقاید آنها پردۀ ظلمت کشیده، شرک و بت‌پرستی نفرت‌انگیز با خدایانی که، مانند انسان حوائج مادّی دارند و کینه‌توز و کینه‌جویند، مقام الوهیت را پست کرده، اخلاق بابلی فحشاء را مقدّس دانسته و به درجۀ حق الهی ارتقا داده، سبعیت و زورگوئی، میل مفرط بعیش و عشرت و هرگونه تعیشاتی، که بتوان تصوّر کرد، در تمام طبقات حکمفرما است. این بود اوضاع مادّی و معنوی بابل در این زمان.

حالا باید دید، که وسائل دفاعی این شهر بزرگ و نامی عالم آن روز در موقعی، که شاه پارسی‌ها، یعنی قائد قومی تازه‌نفس، که به زندگانی ساده و بی‌آلایش عادت کرده بود، عزم تسخیر آن را کرد، چه بود.

هرودوت اوضاع این شهر را چنین توصیف کرده (کتاب اوّل، بند ۱۷۸-۱۸۸):

دیواری، که ۳۰۰ پا ارتفاع آن و ۷۵ پا قطر آن است (یعنی کوهی)، این شهر را از هر طرف احاطه دارد و مربّعی تشکیل کرده، که هریک از اضلاع آن به مسافت ۱۲۰ استاد یا چهار فرسخ امتداد یافته. خندقی، که خاک آن را برای ساختن دیوار بکار برده‌اند، این دیوار را از بیرون احاطه دارد. از خاک مذکور آجرهائی ساخته‌اند، که اندازۀ آنها یک پا و نیم در یک پا و نیم و قطر آنها سه بند انگشت است. بیشتر آجرها دارای مهری می‌باشد،

تاریخ ایران باستان جلد ۱