پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۹۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

مردم وان یا خالدها مجبور شدند به آرماویر مهاجرت کنند. پادشاهان وان بر اثر حملاتی، که به آنها از سکاها و سایرین می‌شد به کمک آسور توسل جستند، تا مملکت خود را حفظ کنند، ولی موفق نشدند، چه ارامنه این دولت قدیم را منقرض کردند و از آن ببعد این مملکت معروف به ارمنستان گردید. آخرین پادشاهان وان اری‌منا و رؤسای سوّم بودند. پادشاه آخری از این حیث معروف است، که سپرهائی از مفرغ بمعبد ملی هدیه کرد و این سپرها اکنون بدست آمده. گمان می‌کنند، که سلطنت او در اوایل قرن ششم ق. م بوده. از اخبار استنباط می‌شود، که پس از سقوط آسور و تقسیم ترکۀ آن بین ماد و بابل، دولت آرارات یا مملکت ارمنستان نتوانست در مقابل ماد قوی بایستد و در زمان هووخشتر، قبل یا بعد از جنگ او با لیدیّه، جزو مستملکات ماد گردید و بعد، که ممالک ماد جزو دولت کوروش شد، این قسمت هم از مستملکات دولت پارس گشت، ولی در این زمان موسوم به ارمنستان بود، چنانکه داریوش اوّل در کتیبۀ بیستون، نقش رستم و غیره، یعنی در فهرست ممالک تابعۀ ایران، آن را ارمینا می‌نامد.

هشتم - تسخیر بابل و انقراض دولت کلدانی

اوضاع بابل

در مدخل (صفحۀ ۱۱۹ و ما بعد) و کتاب اوّل (صفحۀ ۱۹۱) شمه‌ای از دولت بابل گفته شد. در این زمان چیزی که موجب نگرانی بابلیها شده بود، همانا بیمی بود که کلدانیها، پس از انقراض آسور، از قوی شدن آریانهای ایرانی داشتند. در دورۀ مادیها بواسطۀ وصلتی، که بین دربار بابل و ماد شد، احتمال خطر شمالی تا اندازه‌ای ضعیف گردید، ولی بکلی مرتفع نشد، چه ساختن سدّی بین دجله و فرات جهتی دیگر نداشت. ارتفاع این دیوار صد پا، قطر آن بیست و طول آن هفتاد و پنج میل بود (میل رومی را معادل پنج‌هزار پا یا دو هزار قدم میدانند) علاوه بر این سدّ، در جوار رودهای مذکور خندق‌های عمیقی کنده بودند، تا سواره نظام دشمن در موقع جنگ به اشکالاتی بر بخورد و حرکت آن کند گردد. هرودوت گوید این، که استحکامات و خندق‌ها را