برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۹۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

اردشیر دوّم هخامنشی) این ترتیبات برقرار است. این گونه اطلاعاتی، که می‌دهد باید صحیح باشد، زیرا، چنانکه بیاید، دیگران هم تقریبا در همین زمینه سخن رانده‌اند، اما چیزهائی هم در نوشته‌های کزنفون دیده می‌شود، که نتیجه تخیلات خود او است، مانند زن شوشی آبراداتاس، که پان‌ته‌آ نام دارد و این اسم یونانی است، اسامی بعض رجال کوروش، که تقریبا اسم فرات یا کردوخ (کردستان) و یا اسامی اشخاصی است، که در زمان خشیارشا و اردشیر دوّم بوده‌اند، اسم گبریاس، که موافق کتیبۀ بیستون داریوش و گفتۀ هرودوت، پارسی بود، نه آسوری (داریوش او را گئوبروو نامیده و گبریاس یونانی‌شدۀ این اسم است) و نیز جزئیات صحبت‌های مجالس و غیره.

روی‌هم‌رفته نمی‌توان تمامی کیفیاتی را، که کزنفون شرح داده، وقایع تاریخی دانست، ولی تردیدی نیست، که تمامی این چیزها را هم نمی‌توان رومان خواند.

به هرحال توصیفات و نقاشیهای کزنفون بطور کلی احوال کوروش و منظرۀ ایران آن‌روزی و دول هم‌جوار را خوب می‌نماید. اگر هم مبالغه کرده باشد، باز کلیات در زمینۀ تاریخ است. آنچه از نوشته‌های کزنفون راجع به این زمان بود ذکر شد.

باقی قسمتهای روایت او را می‌گذاریم برای زمانی، که از وقایع آن صحبت خواهد شد، عجالة باید به وقایع پس از تسخیر لیدیّه برگشت و دید، که کوروش چه کرد.

هفتم - کارهای کوروش پس از مراجعت از سارد

توجّه کوروش بامور شرقی

چنانکه ذکر شد۱، کوروش بعد از فتح سارد تسخیر قسمتهای دیگر آسیای صغیر و کلیۀ مستعمرات یونانی را به سردارهای خود محوّل کرده به ایران برگشت اگرچه مورّخین یونانی از کارهای کوروش بین ۵۴۶ و ۵۳۹ ق. م ذکری نکرده و همین‌قدر نوشته‌اند، که این پادشاه بامور شرقی پرداخت، ولی از جریان وقایع می‌توانیم استنباط کنیم، که چرا کوروش منتظر خاتمۀ کارها در آسیای صغیر نشده با عجله به ایران مراجعت کرد. برای فهم مطلب باید در نظر داشت، که حملۀ پادشاه لیدی به ایران برای

________________________________________

(۱) - به صفحۀ ۲۹۱ و ما بعد رجوع شود.

تاریخ ایران باستان جلد ۱