پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۶۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

سربازان خوب تشکیل نشده باشد. در این زمینه و زمینه‌های دیگر کوروش دستورهائی داد و تکلیف رؤساء و صاحب‌منصبان را معین کرد. اسامی صاحب‌منصبانی را، که کوروش دستور به آنها داده، کزنفون چنین نوشته: اوفراتاس۱ داوخوس۲ کاردوخاس،۳آرتااوز۴ فرنوخوس۵ آسی‌داتاس۶ آرتاگرساس ۷(بعض این اسامی از اسم رود یا کوهی است، مانند اولی که از فرات است و سوّمی از کوه کاردوخ یا کردها، برخی هم مانند ارتاگرساس یا ارتاگرس در نوشته‌های مورخین دیگر مثل کتزیاس راجع بزمان اردشیر دوّم هخامنشی دیده می‌شود. م.).

آبراداتاس پادشاه شوش از کوروش اجازه خواست، عرابه‌هائی را اداره کند، که بقلب قشون دشمن حمله خواهند برد. کوروش او را از این نیت تبریک گفت، ولی لازم دید عقیدۀ پارسیهائی را، که سایر عرابه‌ها را اداره خواهند کرد، بپرسد و آنها مقتضی دیدند قرعه بیندازند. قرعه، چنانکه میل آبراداتاس بود، باسم او درآمد و او در مقابل قشون مصری جا گرفت. پس از آن همه رفته مشغول تدارکات شدند و بعد قراولان را به کشیک گماشته شام خوردند و خوابیدند.

وداع آبراداتاس با پان‌ته‌آ

(کتاب ۶، فصل ۴) روز دیگر صبح کوروش مراسم قربانی بجا آورد و سپاهیان او پس از صرف غذا قباها و جوشنهای زیبا در بر کرده کلاه‌خودهای قشنگ بر سر گذاردند، به اسبها غاشیه پوشانده کفل آنها را زره‌پوش کردند، پهلوهای عرابه‌ها هم زره‌پوش بود.

تمام سپاه از آهن و مفرغ می‌درخشید و پارچه‌های ارغوانی یک تروتازگی مخصوصی بآن می‌داد. عرابه آبراداتاس به چهار مال بند و هشت اسب بسته بود و تزیینات عالی داشت. او می‌خواست جوشن ملی خود را، که از کتان بافته بودند بپوشد، که ناگاه پان‌ته‌آ کلاه‌خودی از طلا، بازوبند و یاره‌هائی از همان فلز، قبائی ارغوانی که از پائین چین می‌خورد و تا پاشنۀ پا می‌رسید با یک پر کلاه لعل‌فام به او تقدیم کرد. آبراداتاس، چون این اشیاء را دید، در حیرت فرورفت و بعد بزن خود گفت: «عزیزم، تو زینت‌های خود را فروخته این اشیاء را تدارک کرده‌ای».


________________________________________

(1) - [۱]

(2) - [۲]

(3) - [۳]

(4) - [۴]

(5) - [۵]

(6) - [۶]

(7) - [۷]

  1. Euphratas.
  2. Daochos.
  3. Carduchos.
  4. Artaoze.
  5. Pharnouchus.
  6. Asidatas.
  7. Artagersas.