پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۶۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

بگویم، که خود را مانند دوست، چاکر و متّحدی باختیار تو می‌گذارم. در هر کار که خواهی انجام دهی، من به کمک تو با تمام قوا خواهم شتافت». کوروش جواب داد «پذیرفتم، عجالة من تو را به خودت وامی‌گذارم، تا با زنت شام خوری، ولی از این ببعد تو باید غذا را در خیمۀ من با دوستان خودت و من صرف کنی». پس از چندی آبراداتاس دریافت، که کوروش عرابه‌های داس‌دار و اسبهای زره‌پوش را خیلی می‌پسندد. بر اثر آن صد عرابه داس‌دار بساخت، اسبهای این عرابه‌ها را از سواره نظام خود انتخاب کرد و خودش بر عرابه‌ای سوار شد، که دارای چهار مال‌بند و هشت اسب بود. وقتی که کوروش این عرابه را دید، در نظرش مجسم شد، که می‌توان عدۀ مال‌بندها را هشت کرد، هشت جفت گاو باین مال‌بندها بست و این قوه برای کشیدن برجی، که با چرخها دارای ۱۸ پا ارتفاع باشد، کافی است. کوروش پیش‌بینی کرد، که چنین برجها را، اگر در پس صف وادارد، برای افواج او کمکی بزرگ و برای دشمن باعث آسیب زیاد خواهد بود. بعد او در این برجها دالانهای تنگ و کنگره‌هائی بساخت و در هر برج بیست نفر جا داد، چون برجها حاضر شد، کوروش آنها را براه انداخت و معلوم گشت، که راه انداختن این ماشین با هشت جفت گاو سهل‌تر و راحت‌تر از حرکت دادن عرابه کوچکی است، که برای بنه بکار می‌رود، زیرا وزن عرابه کوچک معمولا ۲۵ تالان است (اگر مقصود کزنفون تالان آتّیک بوده، هر تالان تقریبا نه من می‌شود) ولی برجهای کوروش، هرچند، که از چوبی ضخیم، مانند چوبی، که برای ساختن طآطرهای تراژدی (نمایش حزن‌انگیز) بکار می‌برند، ساخته شده بود و با وجود اینکه، هریک ۲۰ مرد مسلح را در خود می‌گنجاند، باز برای هریک جفت گاو کمتر از ۱۵ تالان سنگینی داشت. وقتی که کوروش از حرکت دادن برجها اطمینان یافت، مصمم شد چنین برجهائی در پس قشون خود جا دهد، زیرا یقین حاصل کرده بود، که در جنگ باید دارای مزایا بود و نجات و رفاه هم در همین است.

آمدن سفرای هند

(کتاب ۶، فصل ۲) در این احوال سفرای هند وارد شده پول آوردند و به کوروش از طرف پادشاه خودشان چنین گفتند: