برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۴۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

هیستاسپ، یکی از سپاهیان پارس، گفته‌های کوروش را تأیید کرد و دیگران نیز کف دست زنان آن را پذیرفتند.

کوروش سواره نظام تشکیل می‌کند

(کتاب ۴، فصل ۳) بعض مادیها عرابه‌هائی را، که پر از ادوات و لوازم جنگ بود از دشمن گرفته به اردو آوردند و بعض دیگر گردونه‌هائی را، که پر از زنان وجیهه بود تصرّف کردند. کزنفون گوید: رسم آسیائیهای امروز هم اینست، که، چون به جنگ می‌روند، آنچه برای آنها گران‌بها است، با خود بمیدان جنگ می‌برند و می‌گویند، که چنین می‌کنند تا بهتر بجنگند. شاید چنین باشد و شاید زنان را برای عیش و عشرت با خود به جنگ می‌برند. کوروش، چون دید سواران مادی و گرگانی دشمن را تعقیب می‌کنند و غنائمی برمی‌گیرند، و حال آنکه پارسیها بیکار ایستاده‌اند، متأسف شد، از اینکه پارسیها سواره نظام ندارند و صاحب‌منصبان را جمع کرده گفت: «ما قادریم، که دشمن را در گیرودار جنگ شکست بدهیم، ولی پس از آن نمی‌توانیم او را تعقیب کرده غنائمی برگیریم. این عیب را باید رفع کرد، تا چون امروز ما محتاج دیگران نباشیم». کری‌سان‌تاس پیشنهاد کوروش را تأیید کرد و مزایای سوار را یک‌به‌یک شمرده گفت، من هیپ‌پوسان‌تور۱ خواهم شد. پس از آن همه حاضر شدند سواری را یاد گرفته هیپ‌پوسان‌تور گردند. کوروش گفت باید قانونی ایجاد کرد باین مضمون: «کسانی، که از من اسب می‌گیرند، باید همیشه سواره حرکت کنند، و لو اینکه مسافت کم باشد» این عادت پارسیها، که پیاده راه نروند، مگر وقتی که مجبور باشند، از همین زمان است.

آزاد کردن اسراء

(کتاب ۴، فصل ۴) بعد کوروش اسرای آسوری را خواسته به آنها گفت که، اگر اطاعت کنند و اسلحۀ خود را بدهند، کسی با آنها کاری نخواهد داشت، هرکس در خانه خود مانده به کارهای خود می‌پردازد، ولی هرگاه برخلاف این حکم رفتار کنند، باید منتظر خصومت باشند، ضمنا کوروش آنها را مأمور کرد، که این مطلب را بدیگران هم برسانند. پس از آن

________________________________________

(1) - Hippocentaure (حیوان افسانه‌ای است، که به عقیدۀ یونانیها نصفش انسان و نصف دیگرش اسب بود).

تاریخ ایران باستان جلد ۱