برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۱۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

دریانوردی می‌کرد. سابقا پادشاهی تارتس۱ نام آنها را دعوت کرده بود، به مملکت او رفته متوطن شوند و خود را از قید کرزوس خلاص کنند. آنها باین امر راضی نشده، ولی پولی از پادشاه مزبور گرفته برج و باروی شهر خود را محکم کرده بودند، هارپاگ با آنها از در مسالمت درآمده گفت «اگر تسلیم شوید، بهمین اکتفا خواهم کرد، که برای علامت تسلیم یک دندانۀ برج را خراب کنید و یک خانه در شهر بمن واگذارید». با وجود این اهالی فوسه حاضر نشدند، آزادی خود را از دست دهند، ولی چنین وانمودند، که راضی هستند و فقط مهلتی برای مشورت می‌خواهند.

هارپاگ راضی شد، که مهلت بدهد. بعد خواستند، که سپاه پارسی از دیوارهای شهر عقب بنشیند. هارپاگ گفت، چنین کنم، اگرچه می‌دانم، که نیت خوبی ندارید و سپاه پارس عقب نشست. پس از آن اهالی فوسه، در مدّت مهلت، زنان و اطفال خود را با اموالی، که ممکن بود با خود ببرند، برداشته و به کشتی‌های خود نشسته بطرف جزیرۀ خیوس رفتند. وقتی که هارپاگ وارد فوسه شد، شهری یافت، که خالی از سکنه بود. اهالی خیوس مهاجرین را بد پذیرفتند و به آنها مسکن و مأوا ندادند. این بود، که اهالی فوسه تصمیم کردند به کرس۲ رفته در آنجا متوطن شوند و خواستند، قبل از اقدام باین مهاجرت دور و دراز، انتقامی از ایرانیها بکشند.

با این مقصود به فوسه برگشته و عده‌ای از ساخلو پارسی را کشته روانۀ مقصد شدند.

بر اثر این اقدام نیمی از اهالی فوسه، پس از آن، که وطن خود را دید، دیگر نخواست به مهاجرت تن در دهد، بنابراین عهد و پیمان خود را شکسته به اطاعت پارس درآمد و هارپاگ، با وجود اینکه عده‌ای از ساخلو ایرانی را کشته بودند، نسبت به آنان مهربانی کرده شهر را به آنها واگذارد. نصف دیگر به آلالیا۳ که در کرس بود رفت و، چون به راه‌زنی در دریا پرداخت، دولت قرطاجنه با آنها طرف شده عده‌ای زیاد از آنها بکشت و باقی مانده از جائی به جائی رفتند، تا بمحل ولیا۴ در خلیج پولیکاسترو۵ رسیده در آنجا سکنی گزیدند. بعد از فوسی‌ها، هارپاگ به تیان‌ها۶یعنی اهالی تئوس پرداخت. اهالی آن به آبدر رفتند و شهر بتصرّف سردار مزبور


________________________________________

(1) - Tartesse.

(2) - Corse.

(3) - Alalia.

(4) - Velia.

(5) - Policastro.

(6) - Theiens.

تاریخ ایران باستان جلد ۱