برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۸۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

دیگر بی‌نیاز باشد، کسی هم نیست، که دارای همه چیز بوده بدیگری احتیاج نداشته باشد. بس خوش‌بخت آن کسی است، که از همه بیشتر دارای نعم بوده و زندگانی خود را به خوبی بآخر رسانیده. در هر کار باید به آخرش نگریست، بسا کسانی بودند، که خدایان در ابتداء در سعادت را بروی آنان گشودند و در آخر آنها را به بدبختی افکندند».

کرزوس را سخنان سلن خوش نیامد و با نظر حقارت در او نگریسته مرخصش کرد، چه عقیده داشت، که احمق است کسی که اعتنائی به نعمتها در حال حاضر ندارد و پند می‌دهد، که در هر کار به فرجام آن بنگرند. سلن رفت و دیری نگذشت، که دو بدبختی بزرگ برای پادشاه رویداد، یکی کشته شدن پسری، که یگانه وارث تاج‌وتخت او بود (هرودوت این قضیه را مفصلا ذکر کرده، ولی چون مربوط بتاریخ ایران نیست می‌گذریم) و دیگر جنگی، که با کوروش شاه پارس برای او پیش آمد و تمام ثروت و مملکتش نصیب دیگری گشت. راجع باین حکایت باید گفت، حالا ثابت شده که سلن قانون‌گذار یونانی در زمان کرزوس در سارد نبوده و بنابراین حکایت مزبور اختراع خود هرودوت است، یا سلن چنین صحبتی با دیگری داشته و مورّخ مذکور آن را به کرزوس نسبت داده. جهت ذکر آن پائین‌تر روشن خواهد بود.

خبر سقوط همدان

چنان بود احوال لیدیّه، وقتی که سقوط همدان و دولت ماد رویداد و آواز آن در آسیای غربی پیچید. معلوم است، که کرزوس در اندیشه شد، چه اولا او با خانوادۀ سلطنتی ماد خویشی داشت و از دست یافتن یکدست نشانده، یا پادشاه درجه دوّم، بر دولت بزرگ ماد سخت مکدّر گردید.

ثانیا منازعات لیدیّه با دولت ماد به صلحی، که طولانی بنظر می‌آمد، منتهی گشته و روابط دوستانه بین دولتین برقرار شده بود، ولی با شاه جدید ایران چگونگی روابط آتیه معلوم نبود. با صرف‌نظر از این ملاحظات دولت ماد در مدت قرون عدیده به تمدن و اخلاق مردمان آسیای غربی از سامی و غیره آشنا شده، خود نیز در تحت تأثیرات تمدن مزبور درآمده بود، ولی پارسیها برای ملل هم‌جوار غربی قومی بودند، که در گمنامی می‌زیستند و مردمان مزبور بواسطه دوری از پارسیها معرفتی باحوال

تاریخ ایران باستان جلد ۱