هرم، که هر طرف آن دارای سه استاد طول و یک استاد ارتفاع بود (استاد تقریبا معادل ۱۸۵ مطر است) این هرم به نقطهای منتهی میگشت، روی آن مجسمه بزرگی از طلا نصب کرده بودند و آن را تعظیم و تکریم میکردند، چنانکه پهلوانی را کنند، ولی طنطنه تعظیم و تکریمات بیش از آن بود، که دربارۀ سلف این ملکه مرعی میداشتند. پس از مرگ آستیبارس شخصی بتخت نشست که آسپاداس۱نام داشت و یونانیها او را آستیاگس نامند. در زمان او کوروش حکومت و اقتدار را به پارس منتقل کرد. در جای خود ما بتفصیل از این واقعه صحبت خواهیم کرد.»
کیفیت نوشتههای کتزیاس
این است آنچه دیودور سیسیلی موافق کتاب کتزیاس نوشته و با یک نظر سطحی غلطهای فاحش در آن دیده میشود: ۱ - اسم آخرین پادشاه آسور، موافق مدارک صحیح، که در فوق ذکر شد، سارداناپال نبود، او را به آسوری سینشرّوکین مینامیدند، این اسم در زبان یونانی ساراکس شده و حالا هم اکثر مورّخین چنین مینویسند. ۲ - اسم حاکم بابل متحد شاه ماد، چنانکه گذشت، نبوپولاسسار۲ بود و اکنون همچنین مینویسند. ۳ - نینوا در کنار دجله واقع بود، نه در کنار فرات، و حال آنکه دیودور مکرّر اسم این رود را ذکر کرده.
۴ - تسخیر نینوا از روی مدارک صحیح در ۶۰۶ یا ۶۰۷ ق. م رویداد، اگر آرباکس را فاتح نینوا بدانیم، باید قبول کنیم، که بین تسخیر نینوا و انقراض دولت ماد سیصد سال فاصله بوده و این غلط بیّنی است، زیرا مسلم است، که سقوط دولت ماد در ۵۵۰ ق. م یعنی ۶۵ سال بعد از تسخیر نینوا وقوع یافت.
بنابراین، آن پادشاه ماد، که نینوا را تسخیر کرد، اوّلین شاه ماد نبود یا فاتح نینوا را آرباکس نمینامیدند. ۵ - اگر گفتههای کتزیاس را صحیح بدانیم، باختر تابع آسور بوده، پذیرفتن این روایت خیلی مشکل است، زیرا موافق مدارک آسوری،
________________________________________
(1) - [۱]
(2) - [۲]