(بوسالسسر)۱ نام ببابل فرستاد و او در بابل یاغی شده آموخه،۲ دختر (آستیاگ) پادشاه ماد را برای پسر خود، بخت النصر، گرفت، بعد بقصد نینوا بیرون رفت و چون پادشاه آسور از این قضیه مطلع شد قصر خود را آتش زد. این گفته برس بنظر غریب میآید، زیرا اولا اسم پادشاه ماد در این زمان (آستیاگ) نبود، ثانیا از حکایت مورّخ مذکور چنین استنباط میشود، که سقوط نینوا فقط بواسطه ضدیت سرداری، که در بابل یاغی شده بود، روی داده، و حال آنکه دشمن موروثی آسور مادیها بودند و پادشاه ماد قشون محاصر را اداره میکرد. مورّخین تصوّر میکنند که برس در اشتباه افتاده و یکی از پادشاهان سابق ماد را، که (آستی براس) نام داشته، با (هووخشتر) مخلوط کرده. از این اشتباه هم که بگذریم باز عبارت «قشونی از دریا بیرون آمده» غیر مفهوم است. هرودوت، بعکس، میگوید، که سقوط نینوا از جهت لشکرکشی پادشاه ماد بود. محققین برای رفع اختلاف منبع کلدانی با روایت هرودوت بسیار کوشیدند، تا بالاخره لوحههائی از نبونید، آخرین پادشاه بابل، بدست آمد، که اختلاف را رفع میکند. پادشاه مزبور گوید: «سینا خریب با بابل بدیها نمود، معابد آن را خراب، هیکلها را معدوم و امکنۀ مقدّسه را ملوّث کرد، بدست مردوک (رب النوع بزرگ بابلیها) دست زد و او را به آسور برد. مردوک غضب خود را نسبت به بابل فروننشاند و ۲۱ سال در آسور بماند، تا اینکه خشم او نسبت به بابل تسکین یافت و پادشاه آسور را، که مخرّب مملکت مردوک بود، شمشیر پسر او، که از خون او بود...
(این قسمت گمشده). مردوک پادشاه اوممان ماندها (یعنی مادیها) را معاون (نبوپالاسسار) قرار داد و او، که بینظیر است، بامر مردوک به کمک نبوپالاس سار شتافت. از بالا و پائین، از راست و چپ مانند سیل روآور شد و انتقام بابل را کشید. پادشاه اوممان ماندها دلیر است، او معابد تمام خدایان آسور را خراب و نیز ولایات اکد را، که بر ضد پادشاه اکد بودند، ویران کرد. پادشاه بابل از رفتاری، که با مردوک شده بود سخت مکدّر بود... او دست به امکنه مقدّسه خدایان نزد...
بنابراین خرابی معابد آسور بدست مردم خارج مذهب، بربرها انجام پذیرفت.....»
________________________________________
(1) - Busalossor.
(2) - Amuchee.
تاریخ ایران باستان جلد ۱