پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۵۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

او بتخت نشست، کنکاشی بر ضدّ آسوریها ترتیب داد. مطلب قبل از اجرای آن افشاء شد، بر اثر این وضع باز او را گرفته به زندان انداختند و پس از آن آسوریها مملکت را غارت کرده با غنائم زیاد به نینوا برگشتند.

انقراض عیلام

در ۶۴۵ ق. م پادشاه آسور، که از نتایج جنگهای قبل ناراضی بود، باز در پی بهانه برای جنگ با عیلام برآمد و با این مقصود تام‌ماری‌تو را به عیلام فرستاده از خوم‌بان کالداش ردّ کردن کلدانی‌های مذکور و مجسمۀ (نه‌نه) را خواست. برای پادشاه عیلام قبول کردن این تکالیف با مرگ او مساوی بود. بنابراین تصمیم کرد مقاومت کند. آسوریها وارد شوش شده در اینجا آنچه خواستند کردند: خزانۀ پادشاهان عیلام، که از غنائم جنگهای سابق پر بود، بدست آسوریها افتاد. طلا و نقره‌ای، که بابل در موقع اتحاد به عیلام داده بود، با مجسمه‌ها، اشیاء نفیسه معابد عیلام و آنچه در خانه‌ها از ثروت و اشیاء قیمتی بود بنینوا منتقل شد. آسوریها به کشتار و غارت اکتفاء نکرده استخوانهای پادشاهان عیلام و اشخاص نامی را بیرون آورده بنینوا فرستادند. رفتار آسوریها در عیلام چنان بود، که خرقیال گوید: «این است عیلام و تمام جمعیت آن در اطراف قبر آن، همگی کشته شدند و همه از دم شمشیر گذشتند». مجسمۀ (نه‌نه) ربة النوع ارخ را، که یک‌هزار و ششصد و سی و پنج سال در تصرّف عیلامیها بود، پادشاه آسور بدست آورده برای شهر ارخ پس فرستاد. آسوریها، پس از کشتار زیاد، غارت کردن شهرها و حمل آنچه در این شهرها از ثروت عیلام یافتند، اسرای زیاد از شهر شوش و شهرهای دیگر به آسور بردند. خوم‌بان کالداش آخرین پادشاه عیلام، که فرار کرده بود، پس از چندی گرفتار شد و آسوربانی‌پال او و تام‌ماری‌تو، پادشاه سابق عیلام را، به عرّابه خود بسته مجبورشان کرد عرّابۀ سلطنتی را تا معبد آسور و (ایش‌تار)، خدایان آسور، بکشند. این است ترجمۀ کتیبۀ آسور بانی‌پال راجع به فتوحات او در عیلام:

«خاک شهر شوشان، شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را تماما به آسور کشیدم و در مدّت یک ماه و یک روز کشور عیلام را به تمامی عرض آن جاروب کردم. من این مملکت را از عبور حشم، گوسفند و نیز از نغمات موسیقی بی‌نصیب ساختم و به درندگان، مارها،