گرانبهای خود را صرف وصافی و مداحی ملل اجنبی بکنند. ما را از این چه که فلان ملت چنین است و چنان است. ما باید به اوقات شبانه روز خودمان، از ایام آتیه نیز استقراض نماییم، لاینقطع مشغول تشریح معایب و مصائب وطن و ارائهٔ اصلاح آنها بشویم نه اینکه هیجان نموده، به سرعت تکلم برافزائیم، و قول دیگری را تمام نشنیده فصل[۱] نماییم، عمداً خود را بیادب بکنیم. هرچه هر کس امروز نگفته برای او وقت گفتن باقی است، اما هرچه بیموقع گفته وقت او فوت و تلافی انفعال را مادامالحیات مدیون میماند. کثرت قول[۲] و عجلهٔ فعل به یک اندازه مذموم است. در صحبتهای عاجله سهو زیاد واقع شود و سند جهل یا تکلم لاعن شعور[۳] قایل گردد. حکماگویند:
کم گو و بجز مصلحت خویش نگو | چیزی که نپرسند تو از پیش نگو | |||||
دادند دو گوش و یک زبانت ز آغاز | یعنی که دو بشنو و یکی بیش نگو |
احمد گنت منطیقهٔ این رباعی در خور اقتضای عصر متمدنهٔ ما نیست. حکمتی که داشت نسبت به عهد ما مفقود نموده. وقتی این رباعی حاوی حکمت ایام خود بود که زبان هر کس را که پر میگفت و صلاح غیر میگفت می بریدند، دنیا و مافیها تیول مقتدرین بود. الان تکلیف ما این است که زیاد بگوییم ولی صلاح غیر بگوییم نه صلاح خود. نمیبینید ناطقان دول متمدنه در مجالس خودشان کاهی دوانزده ساعت متصل سخن میگویند (در پارلمنت ویانه[۴] دکتروولف و شنایرر[۵] در سال ۱۹۰۲