و میتواند علم وصنعت فقرا نام گیرد، آن قوطی کهنه را پاك و صیقلی کرده، مثل یك قوطی نوجلوه داده و به کار میبرند.
این اشخاص همه چیز را نارمق آخرش نگاه داری میکنند.
بندگانشاکر خدا و مرمت کنان عالم خاکی هستند. میگویند:
«یك دیوار شکسته میتواندوقتی بنیان یك قصر بزركرا ترتیب بدهد. »
«ستار» هروقت زنبیلهایش را از کدو یا خیار و اگر زمستان بود، از ماهی پر میکرد و به لاهیجان، قدیم میآورد. که به فروش به رساند، در عالم چیزهایی یافته و نایافته، فکرها داشت، این زنبیلها به دو رأس چوبهای که گیلانیهای کنونی آن را «چان» مینامند قرار گرفته بود. او ناگهان «چان» خود را از رویشانه به زمین میگذاشت. در ته حفره یا زیر درخت و بالای تپه باروی جاده چیزی را چشمهای نافذ او میکاویدند و بعد چند قدم به جلو میرفت. در این حال ابروهای کم موی او گره خورده و به چشمهای گود افتادهاش سایه میانداخت. پیشانی تنگ و پر زلفش چندچین عمودی
پیدا میکرد. آن ابروها به دو هسته زرد آلو شبیه بودند.