در طلب این همه[۱] زحمت نبودی و سهولتی داشتی. جمعی عزیزان نیز حاضر بودند و همه برین اتفاق کردند و گفتند ترا این سعی از برای ما میباید کرد[۲] و فهرستی بر آن میباید نهاد. بنده را این معنی در خاطر نشست و بدان مشغول شدم و مجموع غزلها درین نسخه از گفتهای شیخ رحمةالله علیه از قصاید و طیبات و بدایع و غزلیات قدیم جمع کرد، و بر حرف اول هر غزل بر طریق تهجی بنهاد، و در شهور سنة ست و عشرین و سبعمائه هجری باتمام رسانید. بعد از هشت سال که ازین تاریخ بگذشت و چند نسخه بدین نمط بیرون شد[۳] روزی با جمعی عزیزان در گوشهٔ نشسته بودیم شخصی رقعهٔ نوشته بود و این یک بیت بضربالمثل پیوسته:[۴]
من در وفای عهد چنان کند نیستم | کز دامن تو دست بدارم بتیغ تیز |
یاران التماس باقی این غزل کردند دیوان را طلب داشتم و بعد از جستن بسیار نیافتم، سبب آن بود که فهرست بر حروف اول از مطلع هر غزل نهاده بود و این یک بیت از میانهٔ غزل بود. یکی از دوستان گفت که اگر این فهرست که بحرف اول غزلهاست بحرف آخر بودی آسانتر بآن دانستنی رسیدن[۵] اگر سعی کنی و بر حروف آخر هم بر طریق تهجی[۶] فهرستی بنهی ترا یادگاری باشد و یاران را منتی تمام. بر ایجاب ملتمس ایشان[۷] مدتی سعی نموده و بر حرف آخر هم از هر غزل بطریق حروف تهجی فهرستی نهادم و در آخر رجب سنة اربع و ثلثین و سبعمائه باتمام رسید تا خواننده را ازان حظی وافر باشد و این بنده را بدعای خیر مدد