اگر در باب لفظ طیبات اظهار عقیده مشکل باشد بواسطهٔ اینکه قرینه در دست ما نیست در باب لفظ بدایع هیچ بعید نیست که معنی متعارف آن در نظر بوده و من استیحاش ندارم از اینکه فرض کنم وجود همین الفاظ در اشعار شیخ بعضی اشخاص را محرک شده است که این اسامی را اختیار کنند.
و مانع بزرگ بر اعتقاد باینکه اشارهٔ شیخ در این اشعار بمجموعهٔ طیبات و بدایع است اینست که در اینصورت باید قائل باشیم که شیخ قبل از آنکه مجموعهها را گرد آورده باشد این تقسیم را کرده و این نامها را گذاشته است، بعبارت دیگر باید فرض کنیم وقتی شیخ بنابراین گذاشته است که مجموعهٔ از غزلیات درست کند و نامش را طیبات بگذارد، و مجموعهٔ دیگر از غزلیات بسازد و آنرا بدایع بخواند، ولیکن این فرض بنظر من معقول نیست و بسیار مستبعد است که شاعر غزلسرا پیش از سرودن غزلها نیت کند که آنها را چند مجموعه بسازد و بهر یک نامی بگذارد و خاصه اینکه از تأمل در غزلهای شیخ تقریباً یقین حاصل میشود که از غزلسرائی مقصودش شاعری و تصنیف کتاب نبوده بلکه هر غزل را بطبیعت بنابر مناسبتی و پیشآمدی و حسب حالی فرموده است، هر وقت بوصال میرسیده شادی خودرا بشعر ابراز مینموده، و هر زمان بفراق مبتلا میشده بزبان شعر مینالیده است، و همچنین حالات دیگر، و شعر گفتن برای سعدی کاملاً مانند آوازه خواندن کسانی است که شغلشان آوازهخوانی نیست و بمقتضای حال آوازشان میآید، یا مرغانی که از تأثیر آب و هوا و حالات زندگانی سر و صدا میکنند و یک سرّ دلچسب بودن اشعار هم همین است.
البته این کیفیت مانع نیست از اینکه شیخ پس از آنکه مقدار زیادی غزل سروده آنها را جمعآوری نموده و بنامی خوانده باشد و این احتمال مخصوصاً در تسمیهٔ بغزلیات قدیم و خواتیم بذهن بسیار نزدیک میآید جز اینکه فرضاً این