معاف بود از حقوق گمرکی. تمام لوازم احتیاجات خودش را و رؤساش را اثاثیههاشون را – تمام احتیاجات خانهشان را تمام معاف از گمرک وارد میکرد در صورتی که وقتی که من رئیس بانک ملی شدم ما برای وارد کردن اسکناس که از واترلو آن سانت میآوردیم (؟؟؟) گمان میکنم حقوق گمرکی میپرداختیم بانک شاهی تمام حوائجش را بدون گمرک میآورد ما که بانک ملی بودیم حقوق گمرکی میپرداختیم. بالاخره بعد از شانزده سال… من در این دوره چیز پیش آمد الغای کاپیتالیسیون در زمان رضاشاه. یکی از کارهای برجستهای که کرد کاپیتالیسیون را الغا کرد و وزیر دارایی دارایی داور – علیاکبرخان داور یه مرد بسیار بسیار برجستهای که من پسر من هم به اسم داور گذاشتم به یاد همین – واقعاً یکی از ایرانیهای برجستهای است که در عمرم شناختم با این نزدیک شدم یعنی راجع به کارهای بانک شاهی. وقتی که کاپیتالیسیون بود بانک شاهی مثل اتباع انگلیس و اتباع روس تمام رسیدگی به دعاوی بر علیه بانک شاهی یا از طرف بانک شاهی بر علیه دیگران در یک محکمهای در وزارت خارجه مطرح میشد. دیوان هیچچیزی دیوان خارجی بود یه چیزی بود یه محکمه بود در وزارت خارجه که برای خارجیهایی که – اما خارجیهایی که به اصطلاح روسها بانک روس و بانک شاهی اینها دعاویی که داشتند در آنجا مطرح میشد. وقتی که کاپیتالیسیون ملغی شد برای اولینبار میبایست بره به دادگستری و من دیگه سمتی را هم که آنوقت به من داده بودند از بس که من غرغر کردم و اعتراض کردم و اینها به من سمتی که دادند معاون بازرسی کل شدم و تمام این مسائل مربوط به محاکمات و به مسائل حقوقی و دعاوی و اینها زیر نظر من بود. به طوری که من دائماً مراجعه میکردم به وزیر دادگستری مرحوم داور و به این ترتیب خیلی به همدیگر نزدیک شدیم از جمله مسائلی که در این موقع پیش آمد یکی یک ادعایی شد بر علیه بانک شاهی از خود ورثهی سپهسالار مرحوم سپهسالار و ادعایی کردند که گفتند موقتاً عرضحالی که داده بودند برای اینکه مخارج هزینه تعمیرش زیاد نشه محدود کرده بودند به نظرم سیصد هزار تومن آن زمان ولی میگفتند در حدود شش میلیون لیره ادعا دارند