برگه:Chahar Maqale.pdf/۳۸۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

معتبر مردی بوده و مصنف دوم کتاب تصنیف کرده-س ۱۰، آ ب ط: کندند (بجای بگداختند)، -س ۱۲، «این نقد را بقسطاس منطق بسخت و بمحک حدود نقد کرد»، این عبارت در همۀ نسخ فاسد است و اقرب بصواب نسخۀ ق است: این بقدا لقسطاس منطق نسخت و بمحک حدود نقد کرد، آ: این را بقدر القسطاس منطق حکمت حدود نقد کرد، ط: نیز بقدر القسطاس منطق و حکمت صره و نقد کرد، ب اصلا این جمله را انداخته است، - «نقد» اول بمعنی سیم و زر و «نقد» دوم مصدر است بمعنی انتقاد و تمییز نیک از بد، -س ۱۵، آ: او نگذاشت، ق:

ازو نگذشت (بجای او نگذشت)، -ایضا، کلمات «المشرق حجة الحق علی الخلق» در ق ندارد، -س ۷ بآخر، آ: عله، ط:

علت، ب: ع‍؟ ؟ ؟ ه (بجای عته)، -س ۴ بآخر، آ ب ط: کتاب (بجای کتب)، -س ۲ بآخر، آ: سندونه، ب: سندویه، ط کلمات «و کفایۀ ابن مندویۀ اصفهانی» را ندارد، و بعد از «تدارک» افزوده: نماید، و «ابطی» بجای «الطبی»، -ایضا آ ب: خفی العلائی، ط: حفی اللیلائی،

ص ۷۲ س ۳، آ ب ط: که درو بود (بجای که اندر یافته باشد)، - س ۶، آ: انصار، آ: انصاریان، ب: نصارائیان (بجای نصارای)، -س ۹، «تا معالجت او بکند او بر پای خاست»، آ ب بجای این جمله دارد: تا بمعالجت او برخاست، ط: تا بمعالجت او اقدام نماید، -س ۱۰، جملۀ از «و از نوادر» تا «فایدت نکرد» فقط در ق است، -س ۱۱-۱۲، جملۀ از «و مأمون بجای» تا «می‌ماند» فقط در ق است، -س ۴ بآخر، ق: مبادا، ب: نیاید، ط:

شاید، -س ۲-۱ بآخر، آ ب ط بجای جملۀ از «و توکل» تا «نیکو شد» دارد: خدای تعالی شفا کرامت کرد، -س آخر، از

کلیات چهار مقاله جلد ۱