پرش به محتوا

برگه:Chahar Maqale.pdf/۲۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

نقل شده است، و هرمن اینه این حکایت را تماما در مجلۀ جمعیة شرقیه آلمانیه ترجمه نموده است ۱و پرفسور نلدکا از مشاهیر مستشرقین آلمان نیز این فصل را در «رسالۀ فقه اللغۀ ایرانی» بکار برده است ۲،

ص ۴۷ س ۱۸-۱۹ آن دیه را باژ خوانند، در هیچ یک از کتب جغرافی عرب ذکری از این موضع نیست، فقط در برهان قاطع گوید که نام قریه‌ایست از محال طوس،

ص ۴۷ س ۱۹ و از ناحیت طبران است، طبران که طابران نیز گویند یکی از دو شهری بوده که مجموع آنها را طوس می‌نامیده‌اند و شهر دیگر نوقان بود (یاقوت)،

ص ۴۹ س ۱۹-۲۰ «بطبرستان شد بنزدیک سپهبد شهریار که از آل باوند در طبرستان پادشاه او بود»، در جمیع نسخ خطی چهار مقاله در این فصل همه جا بجای شهریار «شهرزاد» دارد و در چاپ طهران در همۀ مواضع «شیرزاد» دارد و هر دو خطاست زیرا پادشاهی که از آل باوند در آن عصر بود شهریار بن شروین بن رستم بن سرخاب بن قارن بن شهریار بن شروین بن سرخاب بن مهر مردان بن سهراب است ۳نه شهرزاد یا شیرزاد، و آنگهی در جمیع نسخ تاریخ ابن اسفندیار آنجا که این فصل را از چهار مقاله نقل کرده است در کمال وضوح همه جا شهریار دارد، تاریخ وفات این شهریار معلوم نیست همین قدر ابن اسفندیار گوید «شهریار مدتی دراز بماند

کلیات چهار مقاله جلد ۱