برگه:Chahar Maqale.pdf/۱۷۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

آن شاعر سخنور کز نظم او نکوتر کس در جهان کلامی نشنید بعد قرآن و نخستین کسی که دیوان مسعود سعد سلمان را جمع‌آوری نمود سنائی غزنوی بود و بعضی اشعار شعراء دیگر را نیز سهوا در ضمن آن درج نموده بود ثقة الملک طاهر بن علی مشکان سنائی را از سهو خود آگاه نمود سنائی این قطعه را در اعتذار بمسعود سعد سلمان فرستاد

چون بدید این رهی که گفتۀ تو کافران را همی مسلمان کرد کرد شعر جمیل تو جمله چون نبی ۱را گزیده آنسان کرد چون ولوع جهان بشعر تو دید عقل او گرد طبع جولان کرد شعرها را بجمله در دیوان چون فراهم نهاد دیوان کرد تا چو دریای موج زن سخنت در جهان در و گوهر ارزان کرد چون یکی درج ساخت پرگوهر عجز دزدان برو نگهبان کرد طاهر این حال پیش خواجه بگفت خواجه یک نکته گفت و برهان کرد گفت آری سنائی از سر جهل با نبی جمع ژاژ طیان کرد در و خرمهره در یکی رشته جمع کرد آنگهی پریشان کرد خواجه طاهر چو این بگفت رهیت خجلی شد که وصف نتوان کرد لیک معذور دار از آنکه مرا معجز شعرهات حیران کرد زانکه بهر جواز شعر تو را شعر هر شاعری که دستان کرد بهر عشق پدید کردن خویش خویشتن در میانه پنهان کرد من چه دانم که از برای فروخت آنکه خود را نظیر حسان کرد پس چو شعری بگفت و نیک آمد داغ مسعود سعد سلمان کرد

کلیات چهار مقاله جلد ۱