برگه:Chahar Maqale.pdf/۱۷۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

متعرض است و از اشعار خود او نیز استنباط می‌شود لاهور بوده است نه جرجان یا همدان یا غزنه چنانکه صاحبان تذکره گفته‌اند، در یکی از قصاید حبسیات گوید

ای لاوهور ویحک بی‌من چگونۀ بی‌آفتاب تابان روشن چگونۀ تا این عزیز فرزند از تو جدا شدست با درد او بنوحۀ و شیون چگونۀ تو مرغزار بودی و من شیر مرغزار با من چگونه بودی بی‌من چگونۀ در قصیدۀ دیگر گوید

رسید عید و من از روی حور دلبر دور چگونه باشم بی‌روی آن بهشتی حور چه یاد شهر لهاوور و یار خویش کنم مباد کس که شد از «شهر» و یار «خویش» نفور در موضعی دیگر گوید

کار اطلاق من چو بسته بماند که همی ایزدش نبگشاید مر مرا حاجتی همی باشد وز دلم خارشی همی زاید مخملی باید از خداوندم که ازو بوی لووهور آید که همی ز آرزوی لوهاور جان و دل در تنم همی ناید و این بیت معروف

گر دل بطمع بستم شعرست صناعت ور احمقی کردم اصل از همدان است فقط دلیل این میتواند شد که اصل خانوادۀ ایشان از همدان است نه اینکه مولد و منشأ او همدان بوده است،

کلیات چهار مقاله جلد ۱