فاحش طبقاتی و تقسیم ثروت و کار بطور عادلانه و همچنین ارجاع مشاغل بتناسب لیاقت و استعداد نه بارث و پارتیبازی تا بتوان از افراد تحصیلکرده و باهوش کشور در بالا بردن سطح افکار عمومی استفاده نمود. همه میدانیم در این کشور تمام مناصب و مقامات از وزارت و معاونت و وکالت و سایر پستهای حساس دولتی در دست و انحصار صد خانواده است و این خانوادها هستند که بر پانزده ملیون نفوس حکومت میکنند و با سرنوشت ملت فقیر و آرام ایران بمیل و هوا و هوس خود بازی میکنند،. پستهای حساس و وزارت و وکالت و امارت که بجای خود پستهای درجه دوم شهرستانها نیز اختصار و انحصار بهمان خانوادهها و یا نوکران آنها دارد، در هر شهرستان که ملاحظه نمائید اعضا و انجمن شهرداری و سایر کمیسیونهای دولتی و مؤثر کلا و مطلقا از خانوادههای مخصوص انتخاب میگردد.
بنظر من یکی از علل انحطاط ایران در قرن اخیر همین مورثی و انحصار بودن مشاغل است که نگذاشته افکار عمومی رشد نماید و یا اشخاص فهیم و و کاردان بروی کار بیایند و با سرانگشت تدبیر و کاردانی خود گرهی از مشکلات بکشانید، انقراض قاجاریه واستقرار حکومت پهلوی نوید بزرگی باز بین رفتن این سنت پوسیده بود و الحق در سالهای اول نیز کاملا لیاقت و کاردانی اشخاص ملاک عمل قرار می گرفت خانها، سلطنهها، ملکها، دولههای پوسیده و فرتوت از کار برکنار شدن، در راه مبارزه با این تیپ حتی الغاب و عناوین هم از بین برداشته شد که تا هیچ وقت فیلهای مفتضح و از کار افتاده بیاد هندوستان نیفتند نه تنها شاه بلکه افراد طبقه متوسطیکه روی کار آمده بودند برای تثبیت موفقیت خود این کار را دنبال میکردند.
هر چه بود افراد زیادی از طبقات مختلف روی لیاقت و کاردانی