وحشی بافقی (غزلیات)/ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
ظاهر
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم | امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم | |||||
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند | از گوشهی بامی که پریدیم ، پریدیم | |||||
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود | حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم | |||||
کوی تو که باغ ارم روضهی خلد است | انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم | |||||
صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن | گر میوهی یک باغ نچیدیم ، نچیدیم | |||||
سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل | هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم | |||||
وحشی سبب دوری و این قسم سخنها | آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم |