مثنوی معنوی/در بیان آنک ترک الجواب جواب مقرر این سخن کی جواب الاحمق سکوت شرح این هر دو درین قصه است کی گفته میآید
بود شاهی بود او را بندهای | مرده عقلی بود و شهوتزندهای | |||||
خردههای خدمتش بگذاشتی | بد سگالیدی نکو پنداشتی | |||||
گفت شاهنشه جرااش کم کنید | ور بجنگد نامش از خط بر زنید | |||||
عقل او کم بود و حرص او فزون | چون جرا کم دید شد تند و حرون | |||||
عقل بودی گرد خود کردی طواف | تا بدیدی جرم خود گشتی معاف | |||||
چون خری پابسته تندد از خری | هر دو پایش بسته گردد بر سری | |||||
پس بگوید خر که یک بندم بست | خود مدان کان دو ز فعل آن خسست |